به طور كلی خشونت و پرخاشگری بیشتر عامل بیرونی دارد و فقط در موارد خاص به علل درونی مربوط می شود. والدین در درجه اول، بایستی محركهای محیطی را كه باعث تحریك خشم و ایجاد خشونت در فرزندشان می شود شناسایی و سپس برای رفع آن به كمك روان شناسان و متخصصان اقدام نمایند.
در مورد كودك پرخاشگری كه الگو پذیری عامل این گونه رفتار او بوده، باید روی الگوی كودك كار كرد و راههای دیگری جز پرخاشگری را به آن الگو آموخت.
- اگر پرخاشگری در اثر ناكامی به وجود آمده باشد، بایستی كودك ناكام را در رسیدن به اهداف مطلوب و دوست داشتنی كمك كنیم.
- در مواردی كه علت پرخاشگری اضطراب است، باید از نگرانی درونی و اضطراب كودك مطلع شویم.
ورزش كردن برای این كودكان بسیار مؤثر است و باعث تخلیه هیجانی می شود.
- در كشمكشهای درونی بایستی كودك را از حالت دوگانگی خارج ساخت. كمك به كودكان در تصمیم گیری، باعث می شود كه بیاموزند به حالتهای دوگانه درونی خود پایان بخشند.
- در پارهای از موارد، كودك افسرده پرخاشگری شدیدی از خود نشان می دهد. در این میان لازم است به این نكته پی ببریم كه او چه چیز دوست داشتنی را از دست داده و چگونه می شود مورد از دست رفته را برای او جبران كنیم.
رفتار پرخاشگرانه در كودكان
كودكان اغلب ۲ تا ۶ سال سن دارند كه شروع به كتك زدن <دیگران> می كنند و این دیگران شامل تمام كسانی است كه با خواسته های آنان مخالفت كرده و از آن سرباز می زنند، از جمله والدینشان.
بهتر است بدانید این نوع رفتار در كودكان تا سن ۶ سالگی طبیعی و شایع است اما بعد از ۶ سالگی، كودك از نظر روند تكاملی به مرحله ای می رسد كه می تواند تكانه های خود برای زدن، گازگرفتن و لگدزدن را كنترل و از انجام آن جلوگیری كند.
پس یك كودك احتمالا در سنین ۲ تا ۶ سالگی نمی تواند خود را كنترل كند. برای حل این مشكل بهتر است ابتدا بدانیم چرا كودك دیگران را می زند و این زدن به چه معانی می تواند باشد.
ناكامی و عصبانیت
عصبانیت شایع ترین مشكل بچه هاست. این عصبانیت در واقع تجلی درد و ناكامی كودك بدلیل ناتوانی او در كنترل جهان اطراف است. اتفاقی رخ می دهد كه پسر شما را آزار می دهد. او می خواهد كار كند و شما جلوی او را می گیرید.
از آنجایی كه كودك شما نوپاست، هر چند احساسات او بسیار قوی است، اما وسیله كافی برای ابراز ناامیدی خود به طرز مناسبی را ندارد. این امر او را بیش از پیش ناامید كرده و از عصبانیت منفجر می كند. در نهایت او با تنها وسیله ای كه در اختیار دارد به شما حمله می كند یعنی با كتك زدن.
ناتوانی در برقراری ارتباط
یكی از عللی كه باعث شده دو ساله ها را كودكانی وحشتناك بخوانند این است كه بچه های دو ساله خواسته ها و آرزوهای بسیار قوی دارند، اما مهارت لازم برای انتقال این خواسته ها به دیگران را ندارند و چون مهارت های زبانی و كلامی برای بیان خویش ندارند، با وسایل دیگری این كار را انجام می دهند: با قهر، قشقرق به پاكردن و زدن دیگران.
اجازه دهید مثال بزنیم: كودكتان می خواهد كاری كند و شما او را منع می كنید. او خیلی از شما رنجیده و می خواهد به شما بگوید:<مامان عزیزم، پدر مهربانم وقتی شما اجازه نمی دهی محیط اطرافم را كشف كنم، احساس زندانی بودن و محدودیت می كنم. اگر با روح و روان كودكت مشورت كنی، به تو خواهد گفت كه من نیاز دارم راجع به جهان همه چیز را یاد بگیرم و در پیچیدگی هایش كندوكاو كنم.
این گونه خواهم توانست خردمندانه رشد كنم. مطمئنا تو دوست نداری جلوی رشد مرا بگیری. پس لطفا برو عقب و اجازه بده ببینم وقتی چنگال را در سوراخ پریز برق فرو می كنم، چه اتفاقی می افتد؟!
اغلب كودكان نو پا نمی توانند اینگونه سخن وری كنند، اما اگر می توانستند، حتما چنین جملاتی می گفتند! در عوض آنها با وسیله ای كه در دسترس دارند یعنی قشقرق، جیغ وفریاد راه انداختن و كتك زدن، حرف خود رابیان می كنند.
مواقع فشار
كودكانی كه با چالش های تكاملی روبرو می شوند و تحت فشار زیادی هستند، بارها و بارها وارد مراحل پرخاشگری می شوند چرا كه آنها انرژی كافی برای كنترل خود ندارند و همچنین وقایع پراسترس آنها را به زور هل می دهد و هر گونه ناراحتی و زحمت ناچیزی را در نظرشان بسیار بزرگتر جلوه می دهد. در نتیجه این كودكان بیشتر به كتك زدن متوسل می شوند.
نیاز به كنترل كردن
همه ما نیاز داریم احساس كنیم كنترل جهان اطراف خود را در دست داریم و كودكان نیز از این امر مستثنی نیستند. با این حال كودك شما نسبت به آنچه برایش رخ می دهد، كنترل بسیار كمی دارد. اغلب كتك زدن راهی است كه كودك شما با تلاش برای كنترل یك گوشه از جهان خودش، در پیش گرفته است و خودش را بدین وسیله اثبات می كند.