ما در نوع نگاه دینی به زندگی خدا را همه کاره میدانیم و خودمان را هیچ کاره. یک کار بیشتر برای خودمان سراغ نداریم و آن هم بندگی است. رزق در نگاه دینی به عهدۀ ما نیست. رزق ما در دست خدا است و او است که رزق را تنگ میکند و وسعت میدهد.
در نوع نگاه دینی به زندگی خدا را همه کاره میدانیم و خودمان را هیچ کاره. یک کار بیشتر برای خودمان سراغ نداریم و آن هم بندگی است. رزق در نگاه دینی به عهدۀ ما نیست. رزق ما در دست خدا است و او است که رزق را تنگ میکند و وسعت میدهد.
این حقیقت در 9 آیه از آیات قرآن تأکید شده که فکر میکنم عدد قابل توجهی است. من دو آیه از این نه آیه را میخوانم:
قُلْ إِنَّ رَبِّي يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون؛ بگو پروردگار من است که روزی را برای هر کس که بخواهد گشاده یا تنگ میگرداند، لیکن بیشتر مردم نمیدانند.
لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليم؛ کلیدهای آسمان و زمین از آن او است، برای هر کس که بخواهد روزی را گشاده یا تنگ میگرداند. او است که بر هر چیزی دانا است.
مشکل ما از وقتی شروع میشود که خودمان را همه کارۀ رزق میدانیم. باور کنید در فرهنگ دینی ما این نوعی شرک است، دخالت در کار خدا است. قدیمیها اگر در فرزندآوری نگران رزق فرزندان نبودند، به خاطر اعتقاد شدید به این آموزههای دینی بود. بیایید برگردیم به اصلمان. اصل ما این نبود که خودمان را همه کاره بدانیم. توکل در اصل ما حرف اول و آخر را میزد. در فرهنگ ما از تو حرکت از خدا برکت پایۀ اقتصاد خانواده بود. ما معتقد بودیم که ما وسیلهایم و رزق خودمان و فرزندانمان دست او است.
طبق روایتی که از امیرمؤمنان علی(ع) وارد شده رزق برای کسی ضمانت شده است که به دنبال آن برود؛ اما به دنبال رزق رفتن تنها به دنبال اسباب مادی رفتن نیست. در قرآن و روایات به شدت روی عوامل معنوی رزق تأکید شده است. کسی که به عوامل معنوی رزق توجه نداشته باشد، یا شناختش از دین ناقص است یا باید در ایمان خودش شک کند. البته این را هم تذکر بدهم که توجه به عوامل معنوی به معنای بیتوجهی به عوامل مادی هم نیست.
ما اگر دربارۀ تنگناهای اقتصادی در جامعۀ خودمان بخواهیم بحث کنیم و راهکاری را پیدا کنیم، بدون توجه به آموزههای قرآنی و روایی در این زمینه به هیچ ناکجاآبادی نخواهیم رسید. من بدون این که از کسی خجالت بکشم و بدون آن که بخواهم با محافظهکاری حرف بزنم، به صراحت میگویم بدون نهادینه کردن تقوا جامعۀ اسلامی اگر هم روی رفاه اقتصادی را ببیند باید در نعمتهایی که به سویش آمده شک کند؛ شاید خدای ناکرده مشمول سنت املاء و استدراج شده باشد.
در نگاه مادی غرب جایی برای سنت های معنوی وجود ندارد. به این آیات توجه کنید.
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون و اگر مردم شهرها ایمان آورده و به تقوا گراییده بودند، قطعا برکاتی از آسمان و زمین برایشان میگشودیم؛ ولی تکذیب کردند و پس به [کیفر] دستاوردشان [گریبان] آنان را گرفتیم.
این سنت تنها دربارۀ ما نیست، سنت جاری خدا در تمام زمانها بوده است؛ سنتی که هیچ گاه تغییر و تبدیلی در آن نیست.
وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما يَعْمَلُون؛ و اگر آنان به تورات و انجیل و آنچه از جانب پروردگارشان به سویشان نازل شده است، عمل میکردند، قطعا از بالای سرشان[برکات آسمانی] و از زیر پایشان [برکات زمینی] برخوردار میشدند. از میان آنان گروهی میانه رو هستند و بسیاری از ایشان بد رفتار میکنند.
در یکی دیگر از آیات قرآن خداوند میفرماید:
وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَي الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً* لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً و اگر [مردم] در راه درست، پايدارى ورزند، قطعاً آب گوارايى بديشان نوشانيم. تا در اين باره آنان را بيازماييم، و هر كس از ياد پروردگار خود دل بگرداند، وى را در قيد عذابى [روز] افزون درآورد.
ما در روایات داریم کسی که ازدواج را به خاطر ترس از فقر ترک بکند، به خدا سوءظن پیدا کرده است. چه شده عده قابل توجهی این حالات را در زندگی هایشان دارند؟ در جامعه سنتی ما وقتی از پسری سؤال می شد چرا زن نمی گیری، وقتی می گفت پولش را ندارم، به او می گفتند زن بگیر، خدا پولش را می دهد. درباره بچه هم همین طور گفته می شد که هر آن کس که دندان دهد، نان دهد! این جزء اعتقادات ما بود. با آن ها زندگی می کردیم. چه شده که نمی توانیم به راحتی به آن سنت ها پایدار باشیم و بر اساس آن زندگی کنیم. ما الآن زندگیمان را براساس دو دو تا چهارتای مادی اداره می کنیم. متأسفانه خیلی رک باید بگوییم یک جوان شیعه با یک جوان مسیحی در محاسبات اقتصادی زندگی خیلی تفاوت ندارند. جوان مسیحی می گوید درآمدم 500هزار تومان است و یک زن دارم که اگر بتوانم خودم و او را اداره کنم کافی است. اگر یک بچه بیاید فلان و فلان خرج اضافه می شود. جوان شیعه هم همین محاسبه را انجام می دهد!