سلام همسرم بارها بهم خیانت کرده ولی یکساله چیزی متوجه نشدم اما نمیتونم اعتماد بهش بکنم روز جمعه تل زنگ خورد با دلهره واسترس با پشت خطی صحبت کرد بعد قطع تل یه چیز دیگه به من گفت ولی چند دقیقه دیگه گوشیش زنگ خورد که مستاجر مون بود شماره داخل گوشی نداشت بعد گفت اولی رو اشتباه گرفته .نمیدونم چیکار کنم .آیا درست بپرسم چه کاره من ناراحتش میکنه یا نه حتی راجع به خیانت های گذشته، اجازه حرف زدن نمیده زود عصبی میشه منو قانع نمیکنه؟ دایم میگه ببین فراموش نکردی من هر وقت رفتارش عجیب میشه ناراحت میشم گوشه گیر کم حرف میشم میگه باز چیشده .اگه سر صحبت باز کنم ناراحت میشه باید دایم با استرس و بیاعتمادی باهاش زندگی کنم تورو خدا راهنمایی م کنید زندگیم به بن بست رسیده دایم کارم مرور خاطرات تلخه وگریه میکنم تو تنهایی م