با سلام،چند ماهی است که شوهرم بسیار درون خودش غرق واصلا و به هیچ عنوان حاضر نیست در مورد مسائلش با من صحبت کنه،کمترحرف میزنه،رابطه جنسی مون خیلی کم شده و می گه الان اصلا حوصله هیچ گونه احساساتی ندارم،حتی نوازش شدن از سمت منم تمایل نداره،تو رفتار همه جوره منو پسر 13 ماهم ساپورت می کنه و نیازاتمون برطرف می کنه و من اصلا از این لحاظ کمبودی ندارم،اما در گفتار و بیان احساسات و ناز کشیدن من به هیچ عنوان ابراز نمی کنه،هرچند با کمک کردن به من علاقه اش نشون میده،دائم آهنگ های غمگین گوش میده،وقتی خونه است خیلی به من انرژی منفی وارد می کنه،و دنبال بهونه است واسه ترکیدن خودمم خیلی آدم شادی هستم و همیشه دوست دارم محیط خونمون شاد باشه،با کارای کوچیکم شادم،خواهش می کنم کمک کنید و بگید چیکار کنم تا محیط خونمون دوباره شاد بشه،حتی گاهی اوقات شک می کنم که نکنه با کسی دیگه رابطه داره اما خوب بیشتر اوقاتش با ما می گذرونه،من نیاز دارم به آغوشش، به نوازشش،اما خوب می گه تا من نخواستم سمتم نیا اصلا آمادگی ذهنی در باره این مسائل ندارم.