سلام
من عقد هستم، شوهرم خیلی سادست، هر اتفاقی بین ما، علی الخصوص بحثو جدلی پیش میاد سریعا به مادرش اطلاع میده، و من خیلی خیلی با هرزبونی که تونستم باهاش صحبت کردم که حرفای خصوصیمون رو پخش نکن،اما فایده ای نداشته. مثلا تو یه سوالی با عنوان عقدطولانی از شما چاره کارم رو خواستم، مثل چیزی که گفتید عنوان کردم براش، اما انقدر زود جبهه گرفت،نتیجه حرف من این شد که من انگار التماس میکنم عروسی بگیره،خیلی پسر خوبیه اما حرف نگه نمیداره،تنها ایرادشه.فکرمیکنه من میخوام از خانوادش جداش کنم.
آخر بهم گفت همرو به مامانم میگم،من میدونم میخواد طوری که به نفع خودشه بره
میگم چرا همه چیو تعریف میکنی میگه من میخوام به خانوادم بفهمونم که اول اونا برام مهمن بعد تو.
بهش گفتم تو با این کارت فقط میانه مارو بهم میزنی.حالا اونا دیدشون نسبت به من عوض شده،از بس بد منو گفته
سوال من از شما شوهرم که از این اخلاقش دست برنمیداره،صلاحه من با خواهر شوهرم که ده سال بزرگتر از منه و 37سالشه صحبت کنم بگم من اون چیزی که برادرش تعریف میکنه نیستم.داستان از چه قراره، مادرشوهرم طرف پسرشه همیشه باز خواهرشوهرم منطقی تره،
و اینکه بگید چیکار کنم شوهرم این اخلاقشو کنار بزاره،
ممنون