این خیلی ساده و غیرمسؤولانه است که سریع به فکر جدایی بیفتید. کمی تمرکز و صبر خود را بیشتر کنید چون برای اینکار همیشه وفت دارید.
درقدم اول خود را با او مقایسه نکنید. مثلا میتوانیدتصور کنید که همسری دارید که متاسفانه فلج است و روی ویلچیر است, حال کار شما خیلی سخت تراست اما شما از دست او ناراحت نیستید!! چرا؟
پس شما به عنوان یک فرد مستقل باید سعی کنید زندگی و محیط خد را به بهترین شکل اداره کنید بجای اینکه سعی در تغییر سایرین داشته باشید. این تغییر دیدگاه در حل مشکل اساسی و لازم است.
به این فکر کنید که پس از جدایی چه چیزی بهتر میشود!؟ ایا کسی شمارا به تفریح میبرد؟ ایا در خریدها کسی کمک میکند؟ و...
پس اگر ریشه ای نگاه کنید این کار شما یک انتقام لجبازانه از او ,خودتان و زندگیتان است. پس اینکار را نکنید.
در قدم دوم با توجه به شرایط بهترین عمل را انجام دهید. فکر کنید برای انجام یک مسابقه انتخاب شده اید که قرار است به کسی که نقش بهترین همسر را (فارغ از رفتار طرف مقابل) بازی کند جایزه ای به بزرگی خوشبختی بدهند, چگونه بازی می کنید!؟ به این مساله ساعتها فکر کنید.
تمام این مسایل برای اینست که شما بجای انتظار از دیگری از خود انتظار داشته باشید.
کار کردن و تلاش برای زندگی بخودی خود بسیار لذتبخش و انگیزه دهنده است. پس کسی که ضرر میکند اوست که تنبلی و رخوت او را فرا گرفته پس مثل بیمار به او نگاه کنید و از شرایط خود لذت ببرید. خدا را شکر کنید که مثل او نیستید. پس دیدگاهتان را عوض کنید.
به او محبت کنید:همانطور که به فرزندان خود بی شایبه و بی منت محبت میکنید به او هم محبت کنید. شاید او از نظر شما لیاقت محبت نداشته باشد, اما ایا شما لیاقت محبت کردن ندارید؟! پس بی توجه به او , به همسرتان محبت کنید.
از بحث و مجادله و غر زدن بپرهیزید. این موارد در طول زمان مرد را بی انگیزه و محبتش را کم میکند.
اما حرف آخر :یک روز وقت بگزارید و منصفانه به این فکر کنید که شما از ابتدای آشنایی تا بحال چه کارهایی کرده اید که او را ناراحت یا دلگیر یا خشمگین کرده است. چه کارهایی نکردید که باعث کمبود او شده؟ چه کارهایی از شما انتظار داشته ولی انجام ندادید. و بطور کلی چه کارهایی که در رسیدن به این وضعیت موثر بوده است. تفکر در مورد معایب شخصی در زندگی هدایتگر و ارامش بخش است.
به خدا توکل کنید و با اراده زندگیتان را حفظ نمایید.