من 4سال ازدواج کردم و هیچ وقت حتی کوچک ترین مورد مشکوکی از شوهرم ندیدم و همیشه هم بهم ابراز علاقه میکنه و هیچ سردی بینمون نیست از سکسمونم راضیه و همیشه منو ب القاب خیلی زیبا صدا میکنه وهمیشه واسه من همه کاری میکنه ک خوشحال باشم ولی...
من همش بهش شک دارم احساس میکنم بهم خیانت میکنه
اینو ب خواهرامم میگم ولی اونا میگن ما حسرت زندگی تو رو داریم من شوهرم بی نهایت دوسدارم انقدری ک اگ بخاطرش جونمم میدم تو رو خدا کمکم کن این شک از بین بره نمیتونم از خوشی های زندگیم ک همه حسرتشو میخورن استفاده کنم...
نمیدونم ...
بخدا همش تو سجده از خدا میخوام آرامش بهم بده
شوهرم خیلی ناراحت میشه وقتی بهش پیله میکنم ...کجا بودی...باکی بودی.. چرا ایقدر دیر اومدی.. میگ تو فکرت منحرفه
الان دیوار ب دیوارمون ی آرایشگاه زن آرایشگره زن خوبی نیست من از ترس این حتی دیگ کلاس خیاطی هم نمیرم نیمه کاره مونده
بگین ک چطور میشه ک شک بدون دلیل از دلم پاک بشه اذیتم میکنه... دوس دارم از زندگی باشوهرم لذت ببرم
الان من با سوهرم دعوام شد اونم منو سیلی زد
و هر چه از دهنش در اومد بمن گفت
الان من باید چیکار کنم
جاشو جدا کرد
دیشب تا الان پیشم نمیخوابه
دیشب دعوا کردم ولی من بازم بخاطر بچهام بلند شدم ناهار درس کنم ولی همینطور لفظی بحث میکردیم منم از دهنم در اومد گفتم تو مرد نیستی ک ب من سیلی زدی دیگ واقعا کفری شد دباره بهم سلی زد بد بیراه گفت
من این شرایطو دوس ندارم چطور میتونم هم از غرورم نگذرم هم زندگیم درس بشه