متاسفانه این مساله یکی از آفتهای دنیای امروز ماو گریبانگیر خیلی ها شده است.
یکروز با او قراری برای صحبت در این مورد بگذارید و خیلی صریح و مودبانه با او صحبت کنید. بگویید که او با اینکار سهم شما را از محبت به کس دیگری میبخشد. ایا او اینکار را از شما میپسندد؟
مطمینا نه. پس به او بگویید که اینکار او را خیانت میدانید و این کار کم کم مثل موریانه شالوده زندگی شمارا از هم می پاشد.
بیشتر خانمها از ترس اینکه نکند همسرشان با انها برخورد کند یا انها را ترک کند و دوستشان نداشته باشد درباره اینچنین مواردی کوتاه می ایند و چیزی نمیگویند یا فقط یک تذکر یا گله میکنند. در صورتیکه این مساله اگر در ابتدا با جدیت ولی محبت امیز و با احترام حل و فصل شود خیلی راحت قابل حل است اما برعکس خانمها پس از پیشرفت مردان در این کار و خارج شدن از کنترل میخواهند با تهدیدو... مساله را حل کنند که اتفاقا اینجا باید کوتاه بیایند. یعنی دقیقا برعکس عمل میکنند که البته این بدلیل نا اگاهی از خصلتهای مردان است.
به او بگویید که اگر واقعا راست میگوید و رابطه خاصی با او ندارد شما را در جریان تمام جزییات صحبتها قرار دهد تا خیال شما راحت شود. اگر او به همه رفهای شما بی اعتنا بود از او بپرسید ایا کمبود یا نیازی داشته که از سمت شما براورده نشده است. بگویید,که اورا دوست دارید و نمیخواهید که احساسش را نسبت بشما از دست بدهدو برای اینکار تمام تلاشتان را خواهید کرد.
او باید کاملا از درون شما اگاه شود تا بتواند تصمیم درستی بگیرد. احساساتتان را بی کم و کاست به او بگویید اینکه با اینکار بی اعتماد خواهید شد و علاقه با بی اعتمادی کم میشود و بمرور زندگی را از درون می پوساند.
یکبار جدی از او بپرسید که آیا مایل است تمام تلاشش را برای حفظ زندگی و محبتش بشما انجام دهد . اگر حرفهای شما را نپذیرفت سعی کنید با مراجعه بمشاور این کار را انجام دهید تا عواقب کارش به او گوشزد شود.