دوست عزیز شما باید خیلی زودتر از اینکه احساس بدی پیدا کنید این مساله را بصورت دوستانه با او مطرح میکردید.
الان شما باید ریشه این رفتار را پیداکنید. شاید ریشه در شخصیت او دارد و او اینطور تربیت شده است. شاید ریشه در عدم رضایت از ازدواج داشته باشد و شاید هم به علت نارضایتی از رفتار و شخصیت شما باشد. بهر حال بهترین راه گفتگوی دوستانه با او و مطرح کردن نیازها و نگرانی هایتان از اینده زندگی است. از او بخواهید اگر این رفتارها بدلیل کمکاری و کمبود از سمت شماست میتوانید انرا جبران کنید. سعی کنید یکبار دیگر از ابتدا شروع کنید. گذشته را فراموش کنید و تصمیم بگیرید تمام تلاشتان را برای حفظ زندگی انجام دهید. اینکار برای این است بعدها پشیمان نشوید. معمولا تغییر دیدگاه و رفتار زن در خانه روی همسر او تاثیر مستقیم دارد. از او بخواهید از کمبودها و ناراحتیهایش صحبت کند و جاییکه که از شما انتقاد کرد , هرچقدر هم ناراحت کننده بود, انتقادات را با گوشی شنوا بپزیرید و بانها فکر کنید. اگر او همه چیز را انکار کرد, و گفت که مشکلی ندارد از او بخواهید کمی وقت بگزارد و نگرانیها و نیازهای شما را بشنود و تلاشش را برای بهبود زندگی انجام دهد. به او گوشزد کنید که این رفتار ار چه عواقب جبران ناپزیری خواهد داشت. او باید بداند اهمیت موضوع برای شما بسیار زیاد است. پس خیلی جدی و صریح ولی مودبانه و محبت امیز صحبت کنید.