سلام من 15 ساله که ازدواج کردم. ولی متاسفانه زندگی خوبی نداشتم از همون شب اول عروسی با رفتارهای مادر شوهر و شوهرم زندگی برام سخت شد بیشتر محبت اون سمت مادر شوهرم بود بیشتر وقتها من توی خونه تنها بودم و شوهرم پیش مادر شوهرم بود چون زود باردار شدم و حالم خیلی بد بود انتظار داشتم شوهرم محبت بیشتری به من بکنه ولی این طور نبود مادر شوهرم می گفت هر چه قدر به تو محبت میکنه باید به خاله هاش هم محبت کنه تا اون جایی که یادم میاد همیشه بین من و شوهرم بود وقتی با حرفاشون می رنجوندنم به شوهرم که می گفتم در جواب می گفت حتما ایجوری هستی که بهت می گن از شوهرم خیلی سرد شدم ولی با وجود دو تا فرزندم کاری نمی تونم بکنم الان با خانواده شوهرم رفت و امد نمی کنم چون هنوزم با رفتارشون آ زارم میدن ولی دیگه خسته شدم از رفتارهای خانواده شوهرم و به تفاوتی شوهرم میخوام فراموش کنم ولی نمیشه لطفا منو راهنمایی کنید از لطف شما ممنونم.