فرزند شما به دلایل مختلف روزگار خوبی را نمی گذراند. برخورد و مواجهه شما بسیار مهم و تاثیر گذار است. اول اینکه باو فرصت دهید تا خودش را بازیابی کند. اینکه بلافاصله پس از نتیجه نگرفتن بخواهد با انگیزه درس بخواند ممکن نیست. پس باو فرصت دهید و اصرار نکنید.
دوم اینکه نباید اورا تحت فشار و استرس شدید قرار دهید. هرکس تواناییهای خاص خود و علاقه خودش را دارد و در همان هم موفق میشود. اینکه همسرتان علاقه به علم دارد دلیل نمیشود که کس دیگری مجبور به درس خواندن کند.!! کمی دقت کنید. او شخصیت خود را دارد و باید خودش اینده خود را مشخص و تعیین کند. اجبار شما باعث میشود او در اینده شما را متهم کند که اورا بدبخت کرده اید حتی اگر به بهترینها رسیده باشد. شما باید شرایط را برایش فراهم کنید تا بتواند علاقه و انگیزه و هدف خود را پیدا کند و سپس برایش تلاش نماید. هنر , ورزش , سینما, مهندسی , حقوق یا ..... فرقی نمیکند. مهم اینست او از درون به این مساله برسد که برای چه کاری ساخته شده است و هدفش چیست. این اصلا چیز بدی نیست بلکه بسیار مهم و کارساز است. پس حامی او باشید و فقط اورا کنترل کنید تا وقتش را به بطالت نگزراند.
با او مهربان باشید و اورا درک کنید. او خود را با جوانان دبگر مقایسه میکند. پس گاهی با او صحبت کنید و بگزارید درددل کند. صمیمیت شما باو بهترین روش است.
اگر فردی که روی او تاثیرگذار است با او حرف بزند بسیار عالی است. مثلا عمو یا دایی و... که در زندگی و تحصیل موفق است با او حرف بزند برایش جذاب خواهد بود. اورا تشویق کنیز تا تلاشش را بکند و راه خود را بیابد و سپس تلاش کند.