بیایید با دید دیگری به مساله نگاه کنیم . مادری پس از جدایی از همسر علاوه بر تحمل بی کسی و افسردگی باید فرزندان را به ثمر برساند. فرزندان بدلیل نبود پدر بسیار سرکش و غیرقابل کنترل هستند. کمبود و نبود همسر و همزبان اورا افسرده کرده و از همه جا ناامید است. تنها کسی که جای اورا پر میکند و برای او (تکیه گاه) است پسر بزرگ است یعنی همسر شما. کسی که سالها زحمت اورا کشیده و بپای انها عمرش را تباه کرده است. حاصل عمر او نه همسری مهربان است و نه فرزندانی فهیم و همراه, فقط همین فرزند است که کمی اورا از فشار روانی و غم و غصه دور میکند و باو ارامش میدهد. حال با این شرایط اگر او را درک کنیم, کمی بی انصافی است که بگوییم او همه مشکلاتش را بما انتقال میدهد. مادر حق بزرگی به گردن فرزند دارد. صبر شما و درک او اجر بسیار بزرگی خواهدداشت. درست است که گاهی از زندگی عادی خود فاصله میگیرید حس میکنید نمیتوان بهره کامل از زندگی ببرید, اما باین مساله مثل یک فرصت نگاه کنید. تمام زندگی فقط لذت بردن از ان و پیشرفت و.. نیست. گاهی رفع غم از دل یک زن غصه دار و همدردی و کمک او به تمان عمر یک انسان می ارزد. دقت کنید. زمان میگزرد و چه با وجود و چه بی او زمانی خواهد رسید که شما از این مساله فارغ خواهید شد. ان زمان اگر او باشد این کار شما را قدر خواهد,دانست و اگر نباشد شما حسرت کمک باو در زمان وجودش را نخواهید خورد. پس صبر و توجه شما و تغییر دیدگاه هم بشما ارامش میبخشد و هم اورا راضی نگه میدارد.