با همسرم چیکار کنم

Question

سلام من یک مدته این کارایی که میگید رو انجام میدم ولی شوهرم عوض اینکه جواب محبت من و بده رفتار خیلی بدی بامن داره
از سرکار میاد اخماش تو هم میخواد خودش و زار و پریشون نشون بده سلام و احوالپرسی میکنم به خودم میگم بزار استراحت کنه حالش بهتر میشه
واینطور هم میشه ولی برای من نه دائم پای کامپیوتر و گوشی یا داره اخبار میخونه یا بازی میکنه ولی با این حال چاییش و میبرم بهش میدم خودم سر صحبت ک باز میکنم ولی خیلی بی احساسه اصلا از همون روزای نامزدی و عقد هم هیچ احساسی نشون نمیداد
من پیش خودم  فک میکنم زن گرفته فقط نیاز جنسیش برطرف بشه و براش شام و ناهار درست کنم و اباسش و بشورم
خیلی دلم گرفته شوهر من 9 سال بزرگتره اون شوق و شور جونیش و کرده من تازه 26 سالمه من هیجان میخوام دوست دارم باهام شوخی کنه باهام بریم بیرون دوتا مسافرت تو این 4 سال ازدواجمون رفتیم از دماغم درآورد انقدر غر میزد اخماش تو هم بود باهام سرسنگین بود هر موقع زن و شوهری رو میبینم شوخی میکنن و باهم خوشن حسرت میخورم
من به پای نداریش دارم میسازم ولی به دل خوش میخوام یه اخلاق خوب از شوهرم میخوام که ازم دریغ میکنه
تو طول ماه میگم نداره داره قسط میده هیچ پولی نمیگیرم اگر یه بار بخوام میگه تو پول میخوای چیکار
شوخی هم که با من میکنه طوری که روی روان من تاثیر میزاره همش سر به سرم میزاره میگه هیچکی نمیومد تو رو بگیره رو دست بابات مونده بودی درصورتی که خداشاهده خواستگار کم مداشتم این چون آشنا بود قبول کردم
یا اینکه از سر و صورت من ایراد میگیره
تو این چند سال هم همش باهاش صحبت کردم که زن فقط به محبت شوهرش زندست
تو پول که نداری همش میگی دستم خالیه من باید درکت کنم نباید اخلاق خوب هم داشته باشی
میگم من تازه اول جوونیمه دوست دارم بپوشم بگردم خوش باشم ولی طوری دل مرده شدم که دیگه به ظاهرم اهمیت نمیدم خونه بابام بودم خیلی مرتب میگشتم الان نه ارایشی نه اصلاح برام دیگه مهم نیست کی چی میگه من افسرده شدم خواهش میکنم با حزفاتون کمکم کنید یه راه چاره ای برام بزارید
سر یه مساله کوچیک باهام تا چند روز قهرمیکنه خیلی بهم فشار میاد
شوهر من خیلی کینه ای و خودخواه
بعد چند روز هم که میاد اشتی میکنه میگه مقصر تو بودی
شما خودتون و بزارید جای من چیکار میکردید
من با یه ادم افسرده دارم زندگی میکنم
هیچ جا من و ازترس هرینه بیرون نمیبره یه موقع اگر خودش دلش بخواد من و میبره شهرباری ولی انقدر سرد برخورد میکنه میریم چایی و تخمه و ...میخوریم جمع میکنیم میام بی اینکه حرفی زده بشه خوب تو خونه باشم که بهتره حداقل  تو خونم راحترم
خودم حرف میندازم وسط اونم با بی میلی جواب میده منم دیگه گفتگو نمیکنم
ازجمع فراری فقط میخواد گوشه خونه باشه برعکس من که همش میخوام  توجمع باشم
خواهش میکنم جواب من و زودتر بدید
امیدورام شما که که با حرفاتون به آدم ارامش میدید خدا آرامشی نصیبتون کنه که هیچ چیزی نتونه اون و از شما سلب کنه

Answer 1

تفاوتهای فردی, فرهنگی و خانوادگی وقتی از حدی بیشتر باشند چنین مشکلاتی ایجاد میشود. البته تفاوت سنی شما هم این مشکل را پیچیده تر کرده است.
بگزارید قدم به قدم پیش برویم, شما چند مشکل دارید. اول ارتباط احساسی بسیار کم, دوم عدم توجه همسر, سوم تفاوت در مواجهه با زندگی مثل تفریح, رابطه با اقوام و ...
اگر میخواهید زندگی بانشاط و دلخواه خود را بسازید باید توکل, صبر و پشتکار زیادی داشته باشید. قدم اول حفظ ارامش و روحیه خودتان است. با ورزش, مطالعه مفید, تفریحات سالم و تفکر در مورد یک زندگی سالم و پرنشاط انگیزه و روحیه خودرا تقویت کنید. فرد افسرده و بی روحیه نمیتواند زندگی خود را تغییر دهد.
در قدم بعد باید با روشهایی همسرتان را از لایه های احساسی حود بیرون بکشید. مثلا اینکار را با سوال از او در مورد احساسش در مورد,شما شروع کنید. باو کمک کنید تا بتواند احساسش را بیان کند. پشتکار شما و اعتماد بنفستان میتواند شمارا در تحقق نتیجه کمک کند. گاهی با او صریح باشید و از او بخواهید نظرش را در مورد شما , ظاهرتان و ... بدهد. باو ابراز علاقه کنید و از او بخواهید اینکار را حتی مصنوعی تکرار کند. اگر او با حالت مسخره اینکار را انجام داد مهم نیست شما هم باو بخندید ولی اینکار را بارها و بارها تکرار کنید.با این بازی به ظاهر ساده و گاهی مسخره! اورا برای بیان و ابراز درونش تمرین میدهید. ابراز محبت و نوازش شما اورا کمک مینماید.
در قدم بعد با او قانون بگزارید که زمانهایی را بدون گوشی, تلویزیون و ... بگزرانید. نحوه گزراندن با او ولی زمانش تعیین شده باشد. در این زمان فرصت خوبی دارید که با بیان خاطرات گذشته و قلقلک احساسی او کمی در او تغییر ایجاد کنید.
متنوع باشید و سورپرایز کننده. او را جذب کنید و برایش تازگی داشته باشید. در همه چیز تنوع بخرج دهید از نحوه سلام کردن گرفته تا رابطه زناشویی.
گاهی لازم است اورا در عمل انجام شده قرار دهید تا مجبور به توجه شود. محبت را فراموش نکنید و تا گرفتن نتیجه ان را ادامه دهید.

Comments

این افراد عوض نمی شوند مسوولیت کاراشونم به عهده نمیگیرند انقدر تو خانوادشون زندگی از هم پاچیده رو تجربه کردن که اصلا معنی محبت رو نمیفهمن فکر میکنن محبت دیگران بهشون درست مثل خانوادشون برای کلاه برداری و سو استفاده است، بهترین راه اینه اگر میتونی طلاق بگیر اگر  نمیتونی سعی کن برای خودت باشی انقدر نیازهاتو خودت برطرف کن که بهش نیازی نداشته باشه تا انشالله فرجی بشه براش متاسفم که اینقدر بیشعوره