دوست عزیز چون هنوز از خطای او اطمینان ندارید بهتر است فقط از او سوال کنید. خیلی مخبت امیز باو بگویید که اصلا دوست ندارید باو شک کنید و اورا کنترل کنید, ولی گاهی اوقات مسایلی مثل همین اسم خاص و رفتارهای غیرعادی تو مرا و ذهن مرا اذیت میکند و این دست خودم نیست. از او بخواهید واضح برایتان توضیح دهد که با چه کسانی در ارتباط است و در چه حدی است.
ممکن است او راست بگوید و مساله حل شود و شما از او تشکر کنید که خیالتان را راحت کرده است. اما اگر او قصد مغلطه داشت و پاسخش بیشتر شما را بشک انداخت, ادامه ندهید و فقط باو بگویید برای من قانع کننده نیست و این رفتار تو شک مرا بیشتر میکند. باو بگویید که از او انتظار دارید که خودش مسایل را طوری رعایت کند که نیاز به صحبت شما نباشد. بگویید اعتماد و اطمینان جاده دوطرفه است و من اصلا دوست ندارم اعتمادم را نسبت بتو از دست بدهم.
سعی کنید زیاد مساله را طولانی نکنید و بگزارید به حرفهایتان فکر کند. اگر بارها این مساله تکرار شد دوباره باو گوشزد کنید که مسیر خوبی را دنبال نمیکند و این مساله ریشه های زندگی را سست میکتد. از او با محبت تقاضا کنید که برای حفظ زندگی و عشق شما تلاش بیشتری کند.
درکنار این مسایل باو محبت بیشتری کنید و سعی کنید کمبودی در زندگی نداشته باشد.