سلام من یکساله که ازدواج کردم شوهرم خیلی عصبانیه نسبت به همه چی بدبینه جدیدا نسبت به خانوادم حسادت میکنه و میگه نمیزارم زیاد رفت و آمد کنی خونه برادرم و خواهرم که اصلا نمیرم خونه مادرمم میگه باید دورت کنم از این شهر که نتونی بری برادرم یا شوهر خواهرم بدونه خونه مادرم هستن نمیاد اصلا البته قبل ازدواجشم منزوی بوده هیچ جا نمیرفته یه جورایی احساس میکنم زندگی غار نشینی رو ترجیح میده که واقعا برام سخته از طرفی فوق العاده لجبازه بی احترامی که میکنه بخوای کم محلش کنی یا رفتار خودشو متقابل انجام بدی آمپر میچسبونه اینم بگم خیلی بد دهنه اهانت میکنه بخودم و خانوادم ولی من سکوت میکنم خانواده خودش هم میدونن رفتارشو حق رو بمن میدن و ازم میخوان که ادامه بدم رفتارش درست میشه از اونجایی که خانواده بزرگ و آبرومندی هستیم از آوردن اسم طلاق بیم دارم ایشون اما ذکر زبانش طلاقه چون احساس میکنم نقطه ضعف من رو میدونه خیلی محبت بهش کردم خیلی احترام اصلا اهل قهر نیستم ولی واقعا توانم در این زمینه ها کم شده و بریدم میشه راهنماییم کنین من خانواده م و همسرم رو دوست دارم فقط بگین چیکار کنم ممنون متشکرم