سلام خانم رستگار عزیز.خوب هستین؟
من 12ساله ازدواج کردم یه پسر 8ساله دارم.حدود 5سال هس که شدیدا با شوهرم اختلاف داریم.من خودم معتقدم که وقتی زندگی به بن بست میرسه هم زن و هم مرد به اندازه خودشون مقصرن شاید یکی کمتر و یکی بیشتر ولی هردو طرف توی به وجود اومدن این وضعیت سهم دارن.من خودم میدونم تو زندگیم شاید یه سری کمبودهایی برای همسرم گذاشته باشم ولی اینو هم میدونم که چندین برابر این کمبودها رو خودم از ناحیه همسرم دارم.شوهر من یه مرد بی مسولیت رفیق باز خوش گذرون ،بی تعهد نسبت به زندگی،شدیدا عصبی و بددهن و دروغگو هس که چندین سال هم هس که خیانت هم به رفتاراش اضافه شده اونم با زن دوستش.واین در صورتیه که هیچ تمایلی به ارتباط زناشویی و عاطفی بامن نداره.وجودم پر از احساس کمبود و خلا هس. الان سه سال هس که من و شوهرم از در خونه باهم بیرون نرفتیم.تحت هیچ شرایطی حاضر نمیشه منو سوار ماشینش کنه.الان 4ماهه که یه ماشین جدید گرفته که یه مقدار از پول ماشین هم من دادم ولی یک بار هم بهم اجازه نداده سوارش بشم واین در صورتی هس که خودش شبا زودتر از ساعت 3شب خونه نمیاد ودنبال خوشگذرونی و تفریح با دوستاشه.لطفا راهنماییم کنین چیکار کنم
حتی پسرمون رو هم هیچ جا نمیبره.آخرین بار که پسرم رو برده بیرون برمیگرده به عید دوسال پیش که بردش پارک.بعداز اون دیگه هیچ جا.دربرابر اصرار های پسرم برای بیرون رفتن همیشه بهانه های جورواجور میاره طوری که پسرم دیگه ازش ناامید شده .شوهرم از دین و مذهب خوشش نمیاد و بارها از من خواسته نماز نخونم و پوششم بیرون مثل خانم های دوستاش باشه ولی من نه توی رفتار میتونم مثل اونا باشم نه توی ظاهر.ارتباط شوهرش با خانم دوستش منو خورد کرده.تمام وجودم از شوهرم و اون زن کینه و نفرته.هرروز از خدا میخام که تاوان کاری که با من کردن پس بدن
سال گذشته یه ماشین پراید هینطوری داد به دوستش .همون که با خانمش رابطه داره.بدون هیچ پولی .ولی من بااینکه خودم رانندگی بلدم باید هر جا میخام برم با تاکسی برم یا محتاج خانواده ام باشم.اون خانم حتی هزینه تولد دخترش هم از شوهر من میگیره .درصورتی که تو زندگی خودمون کلی مشکل مالی وجود داره