سلام مشکل من مربوط به دخترمه که خیلی حساسه و خیلی عاطفیه دانشجو بود دوسه مورد پیدا شد رد کرد به یکی از خواستگاراش که پسر خوبی بنظر میومد جواب مثبت داد وباهم ازدواج کردند تو عقد با زندگی کردن در خونه ای که پدر شوهرش گفت مخالفت کرد اونام کلن کشیدن کنار متاسفانه دوران عقد حامله شد سریع جشنی گرفتیم ولی خانواده دامادم گفتن اصلن شرکت نمیکنیم دامادم کلن قطع رابطه کرد تا یکسال بعد که دعوای سختی بین شون شد رفت خونه باباش و همین باعث آشتی شون شد شش ماه گذشته ولی همش باهم جنگ و دعوا دارن دخترم میگه مرد نیس که رفته اسرار دوران سختیمو گفته حوصله واعصاب نداره هم با من و هم شوهرش نمیسازه حجابش و نمازش خراب شده میگه بدبختم کردین شوهرشم ازش ناراضیه میگه زن هرزه زیاد بود نمیخاستم محجبه میخواستم اینه رسمش خودشم کمی به زنها نگاه میکنه وبددهن شده و گاهی هردو کتک کاری میکنن میشه راهنماییم کنید ممنون