سلام. ممنون از اینکه به سوالاتمون جواب میدید. من یه دختر ۲۴ ساله هستم. من یه مشکلی تو زندگیم دارم اونم اینه که به شدت از بچگیم از پدرم میترسیدم و دوسش نداشتم. چون تو همون بچگیم برادرامو به خاطر اشتباهاتشون به شدت کتک میزد و منو خواهرم رو هم چند باری کتک زده که با وساطت مادرم دست برمیداشت. در نوجوانی برادرم که نمراتش کم میشد اصلا باهاش صحبت نمیکرد و اصلا حتی یه بارم پیش مشاور نبردش. فقط کتکش میزد و میگفت بچه باید با کتک ادم شه. هر دفعه ام میگف شماها ادم نیستید و عرضه هیچ کاری ندارید. درصورتی که منو خواهرم خیلی مهارتا داریم. اما اصلا اینا رو نمیبینه. سر هرکار کوچیکی بدترین توهین هارو بهمون میکنه و کلا امید زندگی توی من نیست. من الان یک ساله عقدم. اما انقد رفتار پدرم بده باهام که همش افسرده ام. پدرم یه شدت از ابراز علاقه بدش میاد و اگر شوهرم دستمو بگیره دعوام میکنه. هیچوقت با مادرم محبت امیز صحبت نمیکنه و همیشه عادیه. هیچوقت جلوی دیگرانهوهوامونو نداشت. میدونم که میگید پدره و زحمت کشیده. ولی الان این حال خرابمو چیکارکنم من؟ من حتی دوس ندارم یه ریال برای جهازم از پدرم پول.بگیرم ولی چون پولی ندارم مجبورم بگیرم. واقعا تو دلم دیگه هیچ علاقه ای به پدرم نمونده و پولش رو هم تاجایی استفادع میکنم که ضروریه. انقدر افسرده شدم که همسرم کلافه شده از دستم. البته همسرم از هیچ کدوم این هایی که گفتم خبر نداره و فکر میکنه به خاطر فشار درس و دانشگاه اینجوری شدم. خیلی از زندگیم خسته ام. برادرمو میبینم که واقعا زندکیش خراب شده و هیچ امیدی به ایندش نداره.برداردم تو بچگیش خیلی استعدادا داشت اما هیچکدوم بهش بها داده نشد. ما بچه های بدی براش نبودیم.... ولی اون خیلی در حق ما بد کرد..:-(