من حدود ۴ سال در ازدواج موقت شخصی بودم که قبلا ازدواجی نداشت طی این ۴ سال از همه لحاظ مثل یک زن عقدی با ایشون زندگی کردم و حتی مسؤلیت خانواده یعنی مادر و برادرش هم که مجرد بود در منزل با من بود ولی ایشون هیچ کاری برام انجام نداد و من هم که از طرف خانواده خودم ساپورت میشدم شکایتی نکردم بعد از گذشت سه سال زن برادر این اقا که از بدو ورود من به زندگیشون شروع کرد به دشمنی کردن و من هم که دلیل این رفتار رو از همسرم پرسیدم با حالت ناباوری میگفت شاید از من خوشش میاد, جلوی همسر خودش و من رک به همسرم گفت من با تو رابطه داشتم و عاشقتم که البته همسرم منکر این رابطه هسن ولی از اون به بعد ساز جدایی زد در حالی که قبل از این حرفها تصمیم به دایمی کرد ازدواجمون گرفته بود بعد از کشمکش یکساله حدود ۱۵ روز هست که خونه گرفتم و جدا شدم ولی همچنان چراهای این زندگی اذیتم میکنه، اینکه ایا رابطه با زنی که با برادرش زندگی میکرده از قبل بوده و اینکه ایا میخواد بعد از این با اون خانم رابطه داشته باشه, ضمن اینکه برادرش هیچ گونه عکس العملی به این حرفها نداشته .