سلام وقتتون بخیر
من سه ساله که ازدواج کردم و در همان دوران ابتدایی آشناییم با خانواده همسرم تلاش کردم تا رابطه خوبی با همه برقرار کنم جز خواهرشوهرم که که اصلا رابطه گرمی برقرار نمیکرد و به من هم این فرصت را نمی داد چند باری از همسرم راهنمایی خواستم گفت شرایط خوبی توی خونه نداره من هم به دل نمیگرفتم و تلاش خودمو میکردم خواهرشوهرم 5 سال از من بزرگتره و هنوز ازدواج نکرده بود و به شدت میخواست تا ازدواج کنه و همسر من هم سه سال کوچکتر
رابطش با من اونقدر تابلو بود که اطرافیان هم متوجه شدن و حتی همسرم مادرشوهرم از من دلجویی میکرد و این رابطه ادامه پیدا کرد و حتی عمه ی خود من یک خواستگار معرفی کرد و ازدواجشون سر گرفت و پسری خیلی خوب و شرایط خوبی هم داره و الان واقعا زندگی خوبی داره ولی باز هم به رفتارش ادامه داد و حتی یک تشکر هم نکرد و خیلی بی احترامی های دیگه که واقعا برام سخته و همه هم سکوت میکنن البته تا به الان من هیچ وقت به مادرشوهرم حرفی در این مورد نزدم و با خودم میگفتم اخلاقش اینجوریه ولی الان دیگه خیلی فرق کرده برادر شوهرم چند ماهی هست که عقد کرده و رابطه خواهرشوهرم با جاریم زمین تا آسمون فرق داره باهم خیلی خوبن و این رفتارها روی ارتباط من و جاریم خیلی اثر میزاره. من از همون اول رابطه دوستانه ای را با جاریم شروع کردم
واقعا دیگه خسته شدم از بس از دستش حرص خوردم و یقینا در آینده من زیر سوال میرم و همسرم و مادرشوهرم خیلی باهاش حرفیدن حتی یه بار مادرشوهرم گفت دیگه کاری از دستم برنمیاد. و الان جوری شده که من در جمع تنها میمونم.
از هرکسی کمک میگیرم میگه عین خودش برخورد کن الان یه سلام و خداحافظ .پدرشوهرم تازگی ها به من گفت که اتحاد خانواده را حفظ کنم همه از چشم من میبینن ولی همسرم و مادرشوهرم درجریانن و حق را به من میدن ولی به هر حال خواهرشه
راهنماییم کنید اگر مستقیما با خودش حرف بزنم کار درستی یا بدتر میشه یا این مساله را به مادرشوهرم مطرح کنم ؟؟؟