0 امتیاز
223 بازدید
در خانواده(تشكيل،تحكيم،تعالى) توسط
سلام خسته نباشید
ببخشید من ۱۹سالمه و همسرم ۲۸سالشه
حدودا بیست روزه ک عقد کردیم
قبل از عقد راجع ب این ک سیگار میکشه یا ن صحبت کرده بودیم و جوابش این بود ک تو از هرکسی ک میخوای بپرس ببین من لب ب سیگار میزنم یا ن منم ب حرفاش اعتماد کردم
هر چند وقت ی بار ی شعر یا ترانه احساسی ک گوش میداد میگفت با این ادم دلش میخواد سیگار بکشه
خیلی ادم احساساتیه
منم فکر میکردم چون معمولا تو این فاز های رمانتیک سیگار کشیدن ی جنبه فانتزی داره اینا رو میگه تا چند وقت پیش رفته بودیم بیرون بهم گفت با دوستام ک میرفتیم شمال و فلان جا و فلان جا گه گاهی سیگار میکشیدم من خیلی شوکه شدم فقط نگاش میکردم گفت من جلوی پدرم سیگار کشیدم و...
من هیچ حرفی نداشتم بزنم هیچی نمیتونستم بگم خیلی بهم فشار اومده خیلی ناراحت شدم
حرفای ک بعدش زد خیلی حالمو گرفته گفت ک برا ماه عسل میریم شمال کنار دریا سیگار میچسبه
من با این ک خیلی ناراحت بودم با خنده بهش گفتم شوخی میکنی یا جدی
اونم خندید ب این معنی ک دارم شوخی میکنم
دیگه حرفی بهش نزدم
 نگرانم ک نکنه این حرفا رو زده تا منو آماده کنه
خیلی میترس
حالم اصلا خوش نیس پنجشنبه عروسیه
ولی من خیلی نگران بعد از ازدواجمم
نگرانم برخوردایی ببینم ک تا ازش انتظار نداشتم
نگرانم مسایلی مثل این برام پیش بیاد
من بهش اعتماد داشتم
ولی اینجور شده میترسم بعد از ازدواج بازم بره سمت سیگار
اینو هم بگم ک احساس میکنم از وقتی فهمیده پدرم سیگار میکشه ب خودش اجازه داده اینا رو پیشم بگه چون وقتی شوکه شدم بهم گفت تو ک پدرت هم سیگار میکشه
ی مشکل دیگه این ک
گه گاهی هم رفتار هایی میکنه ک انگار من بچم
مثل بچه بهم نگا میکنه
من خیلی ادم گوشه گیری بودم تو نامزدی بخاطرش خودمو تغییر دادم و خیلی تلاش میکنم ک کنارش خودمو شاد نشون بدم  تا وقتی ک پیشمه احساس خوبی داشته باشه چون ادم احساساتیه هستش دلم نمیخواد ناراحتش کنم
اون و خانوادش منو بخاطر ی موضوع خیلی کوچیک مسخره میکنن من احساس میکنم از این بابت دارم تحقیر میشم
خیلی تو فکرم نمیتونم با کسی صحبت کنم
من بخاطر خانواده ها نمیتونم بگم ک عروسی رو عقب بندازن
همسرم ی اخلاقی داره ک اگر ی چیزی رو بخواد و من مغایر اون عمل کنم زود ناراحت میشه
بین هزار تا مسئله و سوال گیر کردم
فک کنم خیلی سوالاتم قاطی شدن
لطفا کمکم کنین
احساس میکنم بجز شما ب کسی نمیتونم بگم
از آیندم میترسم
خیلی نگرانم

1 پاسخ

0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
15- فکر میکنم مشکل اصلی شما اختلاف زیاد سن شماست که حتما باید مدیریت لازم را داشته باشید. در مورد سیگار و عدم اعتماد لازم است یکبار جدی باو بگویید که از این مورد حتی در شوخی هم باید دوری کند. بگویید که شما چقدر در این موارد باو بی اعتماد میشوید. از او خیلی محکم و بدون تعارف بخواهید که در این مورد خاص اصلا شوخی نکند و بداند که شما تحمل سیگار کشیدن او را بهیچ وجه ندارید. یک موضع جدی میتواند اورا در صورتیکه قصد اماده کردن شما را داشته منصرف کند.
در سایر موارد حتما باید در موارد مختلف بارها و بارها گوشزد کنید که او با مسخره کردن و کوچک شمردن شما و عقایدتان, بزرگترین انتخاب زندگی خود را زیر سوال میبرد. پس خود اوست که زیر سوال رفته و شخصیتش کوچک شده است. باو توجه دهید که با اینکار نه تنها تغییری در رفتار شما بوجود نمی اید بلکه شما دچار افسردگی و دلزدگی و عدم رضایت از زندگی خواهید شد.
به قرآن ناطق (عج) - سیستم پرسش و پاسخ خوش آمدید, مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از کارشناسان و حتی دیگر کاربران عزیز این مجموعه!

4.3هزار سوال

4.9هزار پاسخ

673 دیدگاه

3 کاربر

35 نفر آنلاین
0 عضو و 35 مهمان در سایت حاضرند
بازدید امروز: 2614
بازدید دیروز: 6368
بازدید کل: 10531178
"راهنمای ارسال سوال" - به منظور بررسی سوالات مشابه خودتان بر روی علامت ذره بین کلیک کرده و کلیدواژه ای از مشکل و سوال خود را در سوالات جست و جو کنید. - بعد از اطمینان از غیرتکراری بودن سوالتان، به قسمت "پرسش سوال" بروید عنوان سوال خود را با حداقل 12 کاراکتر در قسمت عنوان سوال تایپ کنید - از دسته بندی ها ، دسته ی بانوان بصیر را انتخاب و با توجه به موضوع سوالتان زیر دسته مناسب را انتخاب کنید متن اصلی سوال را وارد کنید . - درصورت تمایل به دریافت جواب سوالتان از طریق ایمیل ، ایمیل خود را وارد کنید در غیر این صورت بخش مربوطه را خالی بگذارید برای اینکه سایت از حقیقی بودن سوال مطمئن شود ، تیک گزینه “I am not robot” را بزنید. - با کلیک بر روی گزینه پرسش سوال، سوال شما برای مدیریت ارسال می شود و در صورت صلاح دید پاسخ مناسب درج خواهد شد و شما در صفحه اصلی سوالات می توانید سوال و پاسخ خود را مشاهده کنید.
...