باسلام و خسته نباشید
من شش,هفت سال پیش به واسطه پسرعمم بایکی از دوستاش دوست شدم,الان که هفت ماه ازدواج کردم و شوهرم از اقوام هستن از این رابطه خبردارن به خاطر همین هروقت میخوایم بریم خونه پسرعمم یا بالاخره جایی که پسرعمم هست شوهرم ناراحت میشه و اخماش میره تو هم میگه من ازش خوشم نمیاد وفک میکنم سرم جلوش پایین به خاطر اینکه تو بادوستش دوست بودی,اماهرچی میگم این قضیه مال هفت سال پیشه به کتش نمیره,حالا به نظر شما من چیکار کنم که دیدش عوض شه و بااین قضیه کناربیاد واعصاب جفتمون بهم نریزه؟
سلام ببخشید از خانم روانشناس سوال دیگه ای هم داشتم,
شوهر من خیلی خوب و مهربون اما هروقت من از قضیه ای ناراحت میشم و باهاش حرف نمیزنم اونم حرف نمیزنه یا من بهش پیامک میدم سلام عزیزم اونم همینو میگه باز من بگم سلام اقا اونم میگه سلام خانوم نمیدونم باهاش چیکار کنم دست از این رفتار برداره تاوقتی من خودم خوب نشم کوتاه نیام اونم کوتاه نمیاد در صورتی که من منتظرم اون بیاد چون مقصره,لطفا راهنمایی کنید ممنون