باسلام و خسته نباشید
من ده ماهه زایمان کردم قبلا با شوهرم بسیار مشکل داشتیم و بارداری من ناخواسته بوده تو دوران بارداری هم بسیار اذیتم میکرد و اصلا توجه نداشت که من باردارم و احتیاج به ارامش دارم بعد از زایمانمم از روز اولی که زایمان کردم به شدت تحت فشار روانی قرارم داده و اصلا درک ومنطق نداره تو نگهداری پسرمم کمکی نمیکنه و تمام مسولیت انداخته گردن من شاید در روز نیم ساعت باهاش بازی کنه پسرمم خیلی شیطونه شوهرم میگه من اعصاب ندارم اصلا سمت من نیارش همش حواسش به لب تاب و برنامه های ماهوارس و میگه اصلا اوقات فراغت ندارم و همش میگه بخوابونش که سمتش نره انقدر زورکی خوابوندمش دلم به حال پسرم میسوزه چون بابای بی عاطفه ای داره شوهرم درکش به این نمیرسه که این بچه به محبت تو احتیاج داره، همش به روزای سختی که بعد زایمان داشتم و انقدر اذیتم کرده فکرد میکنم و حالت عصبی پیدا کردم شبا خوابم نمیبره وهمش ذهنم درگیره بعضی موقع ها سر پسرم.داد میزنم و ازین کارم به شدت متنفرم اما بعدش اروم میشم ازش معذرت خواهی میکنم همه حالت های من فقط به خاطر شوهر نامردمه که انقدر تحت فشار منو قرار داده نمیدونم چیکارش کنم خسته شدم ازش وقتی نیست ارامشم بیشتره و راحت تر به فرزندم رسیدگی میکنم راهنماییم کنید که بتونم تنهایی این مسولیت بزرگ تربیت فرزندم به عهده بگیرم و بتونم یه فرد خوب به جامعه تحویل بدم