30ساله هستم بعد از 5ماه رفت و آمد رسمی با پسری که دبیر رسمی آموزش پرورش 38 ساله، سه ماهه عقد کردم. بعد از یک ماه حس کردم این آقا بسیار زورگو هستن و توجه به نظرات و خواسته های من برایش سخت است. از کوچکترین خواسته مثلا امروز همدیگرو ببینیم تا خواسته ی بزرگ مثلا نظر من در ارتباط با مسکن.
در ضمن با تمام شدن تابستان فهمیدم این آقا فقط در هفته 2 روز به سرکار میرود و اصلا انگیزه ای برای تدریس بعد از 18سال خدمت در دبیرستان ندارد. در حالی که به گفته ی خودش قبل از عقد از مهرماه سخت به تدریس مشغول میشم. شوک کاری ایشون باعث شد من بشدت باایشون برخورد کنم چون من اصلا دنبال عنوان شغلی نبودم بلکه اوقات سازنده ی یک مرد همیشه برام اهمیت داشت و قبل عقد هم گفته بودم از مرد بیکار که هرروز به بطالت وقت صرف کنه بیزارم. من خودم کارمند ارگان دولتی هستم و از اینکه هرروز به سرکار بروم و مرد من تا ظهر خواب باشد بیزارم.
از اون زمان به بعد از انتخابم پشیمونم چون که حس میکنم گول خوردم و شغل این اقا با توضیحاتش قبل عقد فرق کرده. چطور کنار بیام با این موضوع و آیا طلاق تنها راه حله؟؟