با عرض سلام و خدا قوت خدمت شما مشاورین محترم
سه سال پیش متوجه خیانت دوساله همسرم شدم که با وعده هایی که داد اشتباه کرده و قول برای ترک، که ترک کرده ولی خانه و دسته چک و حقوق که در اختیارم بگذارد وبه هیچ کدام عمل نکرد تا حدودی توانسته ام با این موضوع خیانت و بی وفایی وی که خودم هم بی تقصیر نبودم چون به فکر زندگی و بچه ها و جم کردن و از هیچ به هم چی رساندن زندگیمان کنار بیام. موضوعی که من را بسیار رنج میدهد ابن است که قبلا از روی سازش در زندگی توقعاتم کم بود یا اگر بود برای بچه ها بود ولی مدتی است که برای رسیدگی ظاهر و سپری کردن اوقات در کنارش از او میخواهم به مسافرت بریم فورا بچه ها را داخل میکند اگر موافق باشند که حتما به بهترین وضعیت از ما پذیرایی میکند اگر نه حوصله ندارم میگم بریم بیرون میگه اصلا حسش نیست یا براز ببینیم دخترم میاد اگر آمد... یا پیغام خرید وسیله ای برای خودم میدهم پشت گوش می اندازد با خودم میگوییم شاید پولش کم بوده که فردا هزینه های چند برابر میبینم وقتی باهم برای خرید میرفتیم نمیتوانستم کامل خرید کنم چون فکر میکرد که سوء استفاده میکنم درمورد هزینه برای منزل خیلی کم یا اصلا چیزی نمیگذارد البته به تازگی انصافا خودش لیستی که بهش میدم برای خونه تهیه میکنداگر درخواست یا خریدی برای خودم داشته باشم یا به زور دخترم و یا باسروصدا. تمام این برخوردها پیامدهایی هم بر رفتار من داشته که وقتی با بچه ها بیرون میریم اخلاق من برای اعتراض به هم میریزه آخرش به دعوا و سرو صدا وقتی دخترم از او میپرسد که چرا اول به مامان نمیرسی در جواب میگوید ببین اخمهاشو؟ آخه اگر هربار به خواسته هایم جواب دهد که اخلاق من به هم نمیریزد از نظر اتاق جنسی هر بار اعلام رضایت داشته پوشش برای خودش که از نگاهش و صحبتهاش مشخصه که راضیه از استقبال و بدرقه.. از نظر آداب معاشرت طبق گفته اطرافیان و اقوامش عالی و راضی و از نظر نجابت.. کمکم کنید که چگونه رفتار کنم که توجهش برای من راضی کننده و بهتر باشد و اوضاعی آرام و رضایت بخش داشته باشیم نا گفته نماند که او فکر میکند که لچه ها از موضوع خیانت بی خبرند در صورتی که خود خانمی که با او رابطه داشته به پسرم اطلاع داده