0 امتیاز
356 بازدید
در خانواده(تشكيل،تحكيم،تعالى) توسط
نمایش از نو توسط zrastegar
سلام. چند وقت پیش متوجه شدم شوهرم سراغ کاری میره که پسندیده نیست، با هم صحبت کردیم و قول داد دیگه انجام نده. حدود یک ماه پیش جلوی چشم من اون کار رو انجام داد و با هم بحثمون شد. چون خواهرش اونجا بود حرف به گوش مادر شوهرم رسید اونها از من طرفداری کردن. مسئله اینجاست که شوهر من شغل آزاد داره ساعت رفت و آمدش مشخص نیست، دیر میاد میگه کار داشتم یا اگه من شب خونه نباشم خونه نمیاد. به من دروغ میگه در مورد اینکه کجا بوده یا اصلا خونه نیومده. نگرانم کجا میره و شب کجا میخوابه یا چکار میکنه. خودش میگه خیلی دوستم داره. دیشب چون دخترم مریض بود مجبور شدم خونه مامانم بمونم. (شوهر من مسئولیت بچه ها رو انداخته گردن من و خونوادم کمتر کمک میده، فکر میکنه اگه فقط پول و خرجی بده کافیه و محبت رو به پول میدونه.) صبح که اومدم خونه متوجه شدم شب خونه نیومده با هاش تماس گرفتم تازه بیدار شده بود، گفتم کجایی گفت خونه. گفتم دو تا بچه رو انداختی گردن من و معلوم نیست خودت کجایی، تلفن رو قطع کرد. یک ساعت بعد از خونه مامانش زنگ زد خیلی عادی صحبت کرد و گفت شب اینجا بودم شاهد هم دارم، چون قبلش با برادرش صحبت کرده بودم و مطمئن بودم اونجا نبوده گفتم بریم پیش شاهد هات. قبول کرد ولی سعی میکرد بهونه بیاره که نریم. نهایتا به خودش ثابت شد دروغ گفته ولی زده به بداخلاقی و میگه باید تکلیف این زندگی رو روشن کرد.نمیدونم کدوم حرفش رو باور کنم اینکه میگه عاشقتم یا اینکه امروز گفت ازت خسته شدم. حسابی به هم ریختم نمیدونم باید چکار کنم هم نگران زندگیم هستم و هم نگران خودش. میترسم کاری انجام بده که براش مشکل ساز بشه. در ضمن دو تا دختر 7 ساله و 3 ماهه دارم. خواهش میکنم راهنماییم کنین چکار کنم. تشکر

1 پاسخ

0 امتیاز
توسط zrastegar (228هزار امتیاز)
16- دوست عزیز، درست است که شما در این مساله کاملا محق هستید و اشتباه از سمت همسر شماست. اما باید دقت کنید که نحوه برخورد شما برای حل مساله بسیار مهم است. شما اگر بدنبال این هستید که مچ او را بگیرید شاید کار درستی کرده باشید اما اگر بخواهید زندگی خود را به بهترین شکل حفظ کنید کار اشتباهی کرده اید. شکستن اعتبار و غرور یک مرد او را عصبی بی منطق و خشن خواهد کرد و هر حرفی  را می زند تا از آن وضعیت خارج شود. پس به جای این کار سعی کنید در هنگام آرامش با او صحبت کنید و از او بخواهید دلیل کارهایش را توضیح دهد. سعی کنید در کنار گفتگو از کمبودهایش مطلع شوید و علت این مسایل را بیابید. بگذارید او حس کند یک دوست همراه دارد که نگران اوست نه محافظی که دایم او را کنترل میکند و باو شک دارد. پس با او همدردی کنید و بگوئید که روی کمک شما میتواند حساب کند تا از این مشکلات بیرون آید. سعی کنید با صمیمیت باو نزدیک شوید تا او بشما اعتماد کرده تمام حرفهایش را بشما بزند. حتی حرفهایی که مردان دیگر آن را پنهان میکنند. شاید این کمی ناراحت کننده باشد و شاید عادلانه هم نباشد اما برای حفظ زندگی لازم است. با او صحبت کنید و علاقه خود را باو نشان دهید و از او بخواهید مانند شما برای حفظ زندگی تلاشش را بکند. در این مواقع سعی نکنید موضوع را بقیه خانواده بفهمند پس او را در پیش سایرین خجالت زده نکنید.
به قرآن ناطق (عج) - سیستم پرسش و پاسخ خوش آمدید, مکانی برای پرسش سوال و دریافت پاسخ از کارشناسان و حتی دیگر کاربران عزیز این مجموعه!

4.3هزار سوال

4.9هزار پاسخ

673 دیدگاه

3 کاربر

59 نفر آنلاین
0 عضو و 59 مهمان در سایت حاضرند
بازدید امروز: 1231
بازدید دیروز: 6368
بازدید کل: 10529796
"راهنمای ارسال سوال" - به منظور بررسی سوالات مشابه خودتان بر روی علامت ذره بین کلیک کرده و کلیدواژه ای از مشکل و سوال خود را در سوالات جست و جو کنید. - بعد از اطمینان از غیرتکراری بودن سوالتان، به قسمت "پرسش سوال" بروید عنوان سوال خود را با حداقل 12 کاراکتر در قسمت عنوان سوال تایپ کنید - از دسته بندی ها ، دسته ی بانوان بصیر را انتخاب و با توجه به موضوع سوالتان زیر دسته مناسب را انتخاب کنید متن اصلی سوال را وارد کنید . - درصورت تمایل به دریافت جواب سوالتان از طریق ایمیل ، ایمیل خود را وارد کنید در غیر این صورت بخش مربوطه را خالی بگذارید برای اینکه سایت از حقیقی بودن سوال مطمئن شود ، تیک گزینه “I am not robot” را بزنید. - با کلیک بر روی گزینه پرسش سوال، سوال شما برای مدیریت ارسال می شود و در صورت صلاح دید پاسخ مناسب درج خواهد شد و شما در صفحه اصلی سوالات می توانید سوال و پاسخ خود را مشاهده کنید.
...