باسلام خدمت شما.شوهرم بعد از چهار سال که از ازدواجمان میگذرد با اصرارهای زیاد من اقدام کرد چون من از سال اول ازدواج دکترزنان گفت تخمدان پلی کستیک داری و شاید به راحتی باردا نشوی وبه من توصیه اکید کرد پیشگیری نکنم از من اصرار واز همسرانکار شدید کسایی که با من ازدواج کرده بودن بچه دار شدن و فامیل به من خیلی زخم زبون میزدن دیگه مجبور شدم به بیشترشون بگم که شوهرم بچه نمیخوادو در خواستگاری تنها دوشرط برای ازدواج داشتم اینکه هیچ وقت ماهواره نخره که تا الان نخریده و دیگری خوندن ارشد وبالاتر که به من گفت من خیلی موافقم درس بخونی حتی اگه خودت نخوای من مجبورت میکنم اما ازدواج کردم زد زیر قولش و نذاشت درس بخونم و کار کنم بچه هم که نمیخواست چند ماه بعد از عروسیمون ماشینمون رو دزد برد وما خونه نشین کامل شدیم نه تفریح نه گردش بداخلاق و بد دهن شد ومنم بیشتر پرخاشگری میکردم تو این چهار سال یه بار با خانواده ها مطرح کردم بد دهنیشو هیچ کسی باور نمیکرد از بس بیرون مومن و مظلومه با پادرمیانی پدر و مادرا جدا نشدم الانم دیگه بد دهنی نمیکنه، اما قول داد اگه دکترا قبول شم اقدام برای بچه میکنه حالا قبول شده وچند ماهه که من باردار نمیشم ازش متنفر شدم تمام دست رسی های منو به اینترنت پاک کرده تلگرام واتس آپ لاین و پاک کرده ولی خودش فک کنم سی تا گروه تلگرام داره و تمام گوشیشم رمز داره که من نبینم خیلی تنها و بی حوصله م کلاس تجوید قران میرم اما فقط سه ساعت در هفته است و از ورزش و باشگاه بدم میاد کلاسای مختلفی رفتم همه چی بلدم دیگه کلاسی نمونده که نرفته باشم الانم فقط مرور گرنصب کردم تا سوالم رو بپرسم زود باید پاک کنم که تو گوشیم نبینه باز برا دیدن جوابم باید دوباره نصب و پاک کنم.از این که نمیزاره درس بخونم و تو همه چی منو محدود کرده ازش متنفرم هرروز به خودشم میگم سیاه بختم کردی بهش میگم ازت متنفرم خواهرش هم سن منه الان داره تخصص پزشکی میخونه و در امد بالای داره باهاش هم سنم و این موضوع هم منو خیلی آزارمیده منم اگه درس میخوندم الان استاد دانشگاه میشداما........
الانم که برا بچه اقدام کرده در ماه سه بار اقدام میکنه چند روز که میگه قمردرعقربه و اول و آخر ماهم که نمیشه اقدام کرد بهش میگم باید یه شب در میون باشه میگه اگه خدا بخواهد با همون دو سه بار در ماه میگیره تاریخ تخمکگذاریم نمیدونم چون پلی کستیک م ونامنظمماز نظر جنسی اصلا مشکل نداره آزمایشاش هم سالم و عالیه.خلاصه واقعا افسرده ودلزده شدم نسبت به زندگی مشترک من28اون29درضمن کارمند بانک خصوصی هست و درآمد و پس انداز بالای داره اما ماشین هم نمیخره واقعا ازش دلسرد شدم.تو رو خدا کمکم کنید دیگه چله نمونده که نگرفته باشم دیروزم آجیل مشکل گشا خوندم وفات حضرت رقیه تقسیم کنم دیگه مستاصل شدم هر بار که بیبی منفی میشه یک روز کامل فقط گریه میکنم باصدای بلند دست خودم نیست نا امیدی بد دردیه. خواهرم ندارمدوستی هم ندارم واقعا تنها م و دل مرده......