باسلام.
من یک ساله که عقد کردم. خانوادم خیلی رفتار خوبی یا من ندارن. هم پدر مادر و هم برادرام. چون شوهر من طبق سلیغه ی برادرم نیست اصلا ازش خوشش نمیاد و باهاش معاشرت نمیکنه. اینا یه کنار. برادرم با کل خانواده بد رفتار میکنه و برای رسیدن به خاسته هاش داد و فریاد میکنه و اگر چیزی بگیم که عصبانی بشه پیش میاد که اقدام به زدنمون بکنه. مشکلات زیادی تو زندگش پیش اومده که دلیل اصلیش گوش نکردن به حرف پدر و مادرم و سرخود بودنشه. توخونه اصلا احترام نگه نمیداره. ۶ سال از من بزرگتره و ازدواج نکرده. از طرفی شوهرم به شدت به من احترام میذاره و خیلی مهربونه. خیلی هوامو داره و همیشه برعکش خانوادم موقه مشکلات کمک میکنه یه جای دعوا. گاهیکهکه همهمسرم خونه ماست برادرم خیلی بد رفتار میکنه باهام و همسرم از این کارش خیلی ناراحت میشه چون خودش خیلی هوای خواهرشو داره و از گل نازکتر.بهش نمیگه. چند بار پیش اومده که خواسته در برابر رفتار بد برادرم باهام چیزی بهش بگه و صحبتی بکنه باهاش اما من نذاشتم چون برادرم یه دیوانه ی به تمام معناس و خیلی عصبانی میشه. اما من خیلی از این وضعیت خسته شدم. تا قبل از اینکه ازدواج کنم هیچ حامی و هم زبونی نداشتم و پدر و مادرم ام اصلا بهم نزدیک نبودن و حس حمایتی تو من ایجاد نکردن. حالا که میبینم زندگیم برا کسی مهمه و رفتار بد باهام رو تحمل نمیکنه خیلی دوس دارم که چیزی به زورگوییا و بدرفتاریای برادرم بگه. اما همش همه میگن به شوهرت رو نده که با داداشت دربیوفته و خودتو کوچیک نکن....
کوجیک تر از این دیگه؟؟ به نظر شما چیکار کنم؟؟