15- سعی کنید با تفکر زیاد ریشه حسادت خود را پیدا کنید. مثلا ممکن است به این نتیجه برسید که شما دوست دارید مادرهمسرتان به شما توجه بیشتری بکند! با خود فکر کنید که چرا این مساله را دوست دارید؟ چرا توجه انها این اندازه برای شما اهمیت ددارد؟ با خود فکر کنید که اگر همه ی توجهات آنها به سمت شما بود و شما از او عزیز تر بودید چه اتفاق مهمی می افتاد؟ آیا تمام خواسته شما این است! با خود فکر کنید و باید به این نتیجه برسید که این توجه و عزیز بودن برای یک انسان که شاید در تشخیص دچار اشتباهات زیادی باشد به خودی خود پوچ و بی ارزش است. (مثل کودکی که به اسباب بازی کودک دیگر حسادت می کند در ظاهر بخودش حق میدهد اما در واقع هیچ ارزشی ندارد) پس این مساله را با تفکر زیاد در مورد علت حسادت خود حل کنید که این تفکر شما خود نوعی عبادت است. سعی کنید اهمیت مساله را برای خود از بین ببرید و بجای آن خود را به همه اثبات کنید و با رفتار محبت آمیز و دوستانه با آنها صمیمی شوید تا پس از مدتی جایگاه خود را بیابید.