باسلام و روز بخیر و تشکر.از سایتتون
منو همسرم شش ماهه عقدیم.از روز عقدمون چندین عید داشتیم.ما کرمانشاهی هستیم و همسرم اسفراینی.اون به من گفت ما رسم داریم همه ی اعیاد هم عیدی میدیم هم میگیریم.اما ما فقط رسم داریم عید نوروز به داماد هدیه بدیم.سر این موضوع کینه به دل گرفت.دایم کنایه میزد که خونواده تو خسیسن.که منو نمیخوان.که چون به نفع خودشون نیست عیدی نمیدن.و خیلی حرفای دیگه.من هم برای عیدی بهش فشار نیاوردم و کل اعیاد سپری شده به خواست خودش فقط دو عید رو بهم عیدی داد.بدون کادو کردن بدون رسم و رسوم.توخیابون داد دستم.منم خرده نگرفتم.چون سید بود واسه عید غدیر برای تک تک اعضای خونوادش هدیه گرفتم و رفتم خونشونو بهشون دادم.جدای اینکه هنوزم کینه اون اعیاد به دلشه الان که نزدیک شب چله هستیم برام دوتا هدیه ی زمستونی گرفته و داده بهم.بازم بدون رسم و رسومات حتی برام نیاوردش.یعنی با رفتارش به خونوادم میخواد چی رو ثابت کنه نمیدونم.روح و روانم در عذابه.هرچیم بهش میگم تو از شرق کشوری من از غربم و رسوماتمون فرق داره زیر بار نمیره که نمیره.میگه بابات خسیسه.راستی پدرم اجازه نداد ایشون در دودوران عقد منزل ما بخوابه و اینم یکی از کینه هاشه.حتی بهم گفت فکر میکنم بابات معتاده نمیخواد من بفهمم.برای پاگشا هم یکهفته با من دعوا و بحث کرده که بابات باید یکی از لوازمی که من باید واسه جهازم بخرمو بده که من مجبورشون کردم میز تلویزیون بخرن.اخه جهاز دادن با رسم اونا شد.اساس درشت بجز لباسشویی با داماد مابقی با عروس.در صورتی که ما اصلأ رسم جهاز دادن نداریم.ما شیر بها میگیریم ولی ازشون نخواستیم.طلای سنگین نخواستیم.خرید عقد رو خیلی مختصر گرفتم.جشن عقد مفصلی پدرم برگزار کرد.حتی از عروسی هم گذشتم.ولی سر ناسازگاری با خونوادمو من گذاشته.آرامش ندارم.دایم دعوا.بحث.لطفأ راهنماییم کنید