اگر مادرشوهر ناگزیر با شما زندگی می کنند همسر شما باید در بحث مسافرت مدیریت کنند و اعتدالی ایجاد کنند . گاهی اوقات بطور دسته جمعی به مسافرت بروید و گاهی اوقات همسر شما با مادرش به سفر زیارتی بروند و گاهی هم شما و فرزندان و همسرتان بدون مادرشوهرتان به مسافرت بروید . می توانند مادر را پیش یکی از فرزندان دیگر بگذارند و اگر این امکان وجود ندارد می توانند همزمان با کاروان زیارتی آنها را به مسافرت فرستاد البته اگر توان این کار را داشته باشند . اگر مادر فرزند دیگری ندارد و خود مادر هم توانی ندارد که از خودش مراقبت کنند چند راه وجود دارد .یکی اینکه شما به مسافرت نروید یا شما بدون شوهرتان به مسافرت بروید یا اینکه همه با هم به مسافرت بروید. دراین موقعیت که چاره ای نیست عقل شما کدام را انتخاب می کند ؟ حتما گزینه ی سوم را انتخاب می کند . مشکل این است که ما به خودما تلقین می کنیم که این جورمسافرت به ما خوش نمی گذرد . این به خود شما بر می گردد .معمولا تلقین های منفی است که جلوی لذت ها را می گیرد . آبراهام لینکن می گوید : انسان ها به اندازه ای خوشحال هستند که تصمیم می گیرند خوشحال باشند . شما می گویید که دوست ندارم با مادرت به مسافرت بروم . کلمه ی مادرت بار منفی دارد . خوب است بگوید با مادر به مسافرت نمی روم . این خانم مادر همسر شما هستند و مرد نسبت به مادرش تعصب دارد همان طور که شما به مادرتان علاقمند هستید. برداشت همسر شما در مورد شما این است که شما خودخواه هستید . اگر همسر شما اصرار دارند که حتما با مادرش به مسافرت بروند شما مدتی تحمل کنید و بعد با کلام نرم و مهربانی به آقا بگویید که خوب است با هم به مسافرت برویم . کسانی که در مورد مادرشوهر موضع می گیرند بدانند که روزی شما هم مادرشوهر خواهید شد و ممکن است که شما در چنین موقعیتی قرار بگیرید و عروس شما با شما این رفتار را بکند . اسلام وظیفه ی ما را در مورد سالمندان مشخص کرده است . سالمندان می توانند در کنار خانواده ی ما باشند . اصل این است که ما به بزرگان خود برسیم و آنها در کنار ما باشد . پیامبر فرمود : کسی که بزرگان ما را احترام نکند از ما نیست . ما نمی توانیم مثل غربی ها عمل بکنیم . عاطفه و دین ما اجازه نمی دهد که بزرگان خودمان را ترک کنیم .