سلام خانم رستگار
10
ساله ازدواج کردم. 3 سال و نیم تو عقد بودم. مشکل الانم رابطه مادرم و پدرم با همسرم و بالعکس هست. بر اثر جهل و بچگی خودم، و اینکه زیاد گریه می کردم که شوهرم شغل نداره مریضه و .. مامانم نظرش عوض شد. و کینه کردن چرا اینا از ما پنهان کردن مریضی همسرت رو. یک روز رفته بودن خونه خواهر شوهرم و کلی گله گذاری کردن با عصبانیت. بعد از بهبودی همسرم مادر شوهرم اینا رو به همسرم انتقال داده بودن و ایشون یک ساله کینه مادرم رو گرفتن و می گن به کوری چشم بقیه من حالم خوب شده و ... رابطه شون مادرم و همسرم سر شده. همچنین رابطه منو مادر شوهرم. در حالی که من اگه می دونستم نمی ذاشتم مامانم برن.
تو رو خدا راهنمایی کنید چکار کنم رابطه خوب بشه. من خودم را مقصر می دانم چون ایراد های همسرم را به مادرم انتقال دادم.