سلام
متاسفانه من یک مشکل دارم که نمیدونم چه جوری دیگه تحمل کنم من نزدیک5سال عقد کرده ام میدونم تعجب میکنید ولی همسرم موقعی که اومد خواستگاری دانشجو بودن بعد رفتن سربازی الانم دوباره میخوان درس بخونن من با درس خوندن مشکلی ندارم چون تحصیلات خودم بالاست(دکتر) مشکل من اینه که ایشون با این بهانه ها خیلی به نظرم جدی به کار فکر نمیکنه منم بعد این همه مدت خسته شدم چقدر باید تو عقد باشم تا الانم تمام هزینه های منو خانواده خودم دادن نه ایشون همش هم میگن با رشته من کار نیست
مورد دوم اینکه خیلی با توجه به گفته های خودشون به من علاقه دارن چند سال خواستگاری کردن تا من جواب مثبت بدم ولی نمیدونم چرا مواقع مریضی من بی تفاوتن منظور من از مریضی از دندون درد تا مشکلات حادتر اصلا براشون مهم نیست و فقط لفظی اظهار ناراحتی میکنن و میگن که چرا با مامانت نمیری عزیزم ولی خودشون یک قدم برنمیداره یا اگه بریم باز من باید پول همراهم باشه
خسته شدم به نظر شما ادامه این زندگی به صلاحه
من نمیگم از خانواده مرفه هستم ولی خانوادم تا جای ممکن تمام نیازهای ما رو براورده کردن برای همین من حداقل چندسال اول از ایشون هیچی نمیخواستم چون چندبار شده بود بهم گفته بودن که پدر و مادرش نمیتونن کمک کنن چون درآمد زیادی ندارن و...