سلام خانوم رستگار خسته نباشد.
من یه سالونیمه که عقد هستم. منو همسر از دوشهر متفاوتیم. کارهمسرم متغیره و دست خودشه زمانش. گاهی سه ماه کارمیکنه و یک ماه تعطیله. البته توی این یک ماه هم کار دیگه ای میکنن. خیلی به من میگن بیا چندروز بمون خونمون ولی سرکار میرم نمیتونم. ایشون میگن خب پس من میام پیشت. یه مشکلی هست اینه که همسرم این یک ماهی که تعطیل هستن رو تصمیم گرفتن بیان شهر ما کار کنن و بمونن خونه ما. مادرم خیلی معذبه وقتی عروس یا داماد مدت طولانی خونمون باشه. اخه مادر من خیلی رودروایسی دارن با عروس دامادا و همیشه وقتی هستن همه چیزرو آمادا میکنه و تمام و کمال سرویس میده. لباس راحتی نمیپوشه و خیلی بیرون نمیره که بی احترامی نشه. درکل خیلی خییییلی مراعات میکنن به خاطر همین خیلی سخته که دوسه هفته داماد خونشون باشه. از طرفی تو فامیلمونم یه کم بد میبینن که داماد مدت طولانی در دوران عقد بمونه خونه پدرخانمش.
حالا من نمیدونم این مسئله رو چطور به همسرم بگم که ناراحت نشن. همسرم خیلی معقول و منطقی هستن و خیلی هم مهربونن. ولی چون پدر و مادر خودشون با عروساشون تعارف ندارن فک میکنن ما ام همینجوری هستیم. خانواده خودش خیلی به عروس بها نمیدن و خیلی احترام خاصی نمیذارن. تعارف هم تو هیچ چیزی ندارن. رفتار خانواده ما خیلی فرق داره.
موندم چیکارکنم که هم همسرم ناراحت نشه و هم پدرومادرم راحت باشن. نگرانم همسرم فک کنه پدرمادرم دوسش ندارن.... نمیدونم مسئله رو چه جوری با ایشون مطرح کنم