سلام خسته نباشید و ممنون از زحماتتون
تقریبا یک ساله که ازدواج کردم
همسرم ادم مهربونیه اما فوق العاده منطقی
ایشون هرجا که میرن از تنها باجناقشون بد میگن با اینکه هیچ بدیی از اون ندیدن
خیلی روش حساس هستن شوهرم و شوهرخواهرم تقریبا همسن هستن
شوهرخواهرم مرد خوب و متینیه اما شوهرم خیلی ازش بدش میاد من قبل ازدواجم دختر شادی بودم و گاهی بگو بخند داشتم با شوهرخواهرم و مثل برادرم بودن و خیلی به خانوادمون نزدیکن اما از وقتی ازدواج کردم همسرم مدام ازم ایراد میگیره تو برخورد با شوهرخواهرم و میگه دوسندارم باهاش بخندی یا باهاش حرف بزنی یا چادرت از سرت بیفته جلوش درصورتی که تو خانواده من روابط صمیمی و گرمه و بین داماد و پسر هیچ فرقی نیس خیلی از این رفتارش رنج میبرم هر دقیقه میگه اون جزو خانوادم نیس و نباید باشه من نمیدونم چطور رفتار کنم هرچی میخوام توجیهش کنم بدتر میشه چکار کنم?