با سلام خدمت استاد عالی قدر
من یکساله ازدواج کردم و شوهرم ب مادرش وابسته است ب شوهرم.میگویم هر اتفاقی میفته در زندگی حتی مسایل کوچک هم ب مادرت نگو و راز زندگیمونو فاش نکن میگم ما زندگی مستقل تشکیل دادیم البته ناگفته نماید خیلی بهتر شده برای مثال اگر مادرش از خانواده من ازش سوالی بپرسه کامل همه چیزو میگه بهش میگم چ لزومی داره مادرت از زندگی خانواده من با خبر باشه و موضوعاتی مشابه این و در جواب من میگه من نمیتونم دروغ بگم حتی مصلحتی حالا از شما سوالی دارم آیا دروغ مصلحتی یا ب تعبیری جواب سر بالا دادن یا پیچاندن یا با سیاست بودن کار ناشایستی است یا اینکه برای حفظ زندگی شوهرم میتونه ب مادرش اینطوری بگه شوهرم خیلی در مورد این موضوع در مقابل من جبهه میگیره میگه من نمیتونم جواب سربالا بدم آیا گفتن هر حرفی درست است؟
خواهشا آگه روایت یا حدیث یا مطلبی در این مورد وجود داره با ذکر منبع بیان کنید چون همسرم بدون منبع چیزیو قبول نمیکنه ممنون از راهنماییتون