من یکسالو نیم هست که عقد هستم و یک ماه دیگه مراسم عروسی ما هست. من خودم از نظر مذهبی آدم میانه ای هستم تقریبا، درباره همسرم هم با توجه به صحبتها و مراودات قبل از عقد به این نتیجه رسیدم که مثل خودمه . اما کم کم که پیش میریم متوجه یه عالمه تفاوت میشم، اینکه نمازشو هروقت شد میخونه ،نشد نمیخونه! ازونجایی که فامیلاشون خیلی روی بحث حجاب محکم نیستن ، رفتن به عروسیهای مختلط براش مساله ای نیست، و خیلی حساسیتی روی این موارد نداره، درصورتی که خب من خودم معمولی ام، سعی میکنم پوششم خوب باشه سفتو سخت نه ، اما خب سعی بر حفظش دارم، و برام عروسی مختلط رفتن دغدغس ، حالا این به کنار، احساس میکنم کلا در موارد اعتقادی همسر همراهی ندارم. درصورتی که همه ی اینارو مطرح کرده بودم اول و ایشونم پذیرفته بودن و حتی گفته بودن من خودم هم مدل تو هستم. الان من واقعا این مساعل که حالا یکی دوتاشو گفتم برام شده دغدغه و احساس خوبی نسبت به این قضیه ندارم و واقعا مستاصلم. البته ایشون با حجاب من که رعایت میکنم و خانواده من که مذهبی تر از خودشون هستن و کلا اعتقادات مذهبیم مشکلی ندارن اما خب من با سستی اعتقادات ایشون مشکل دارم و اصلا احساس آرامش نمیکنم. حتی ازین نگرانم که آخر مراسم خودمون محرم نامحرم بشه چون فامیلاشون مدلشون اینه، هرچند بارها گفتم دوست ندارم این جریانو. خلاصه من فوق العاده احساس نگرانی میکنم. حرف زدنم هم احساس میکنم بی فایده بوده، سستیشون رو قبول دارن اما خب اهمیتی هم نمیدن اقدامی ام نمیکنن میگن نمازم درست میشه میخونم، درباره بقیه مواردم من سعی میکنم رعایت کنم اما خب خانواده و فامیل من این بوده ، تغییر کردن یهو سخته و.... بازم تاکید میکنم که من قبل عقد کاااملا درین باره که یسری مساعل ازین قبیل برام مهمه صحبت کردم و ایشون هم نظر من بودن و قبول کردن اما الان... ممنون میشم منو راهنمایی کنید که من چیکار باید بکنم. حتی من به جدایی هم فکر کردم چون برام مهمن این مساعل، اما نمیدونم توی این شرایط که یکماه دیگه عروسیه باید چیکار کنم