با عرض سلا م و خدا قوت...
با خواندن راهکارهای شما سوالات زیادی برایم روشن و حل شدند ..ازتون بسیار ممنونم..
خدارو شکر مشکل شدیدی تو زندگیم ندارم..فقط چیزی که وجود داره و بعضی وقت ها اذیتم میکنه..اینه که احساس میکنم همسرم عزت نفس و جرات کافی برا نه گفتن و ابراز وجود در مقابل خواسته های پدرشون ندارن...
حتی اگر اون خواسته ها ناحق به نوعی دخالت باشند..البته قصدم بی احترامی به پدرشون نیست ..ولی فکر میکنم همسرم نباید جوری باشه که بهش دستور بدن یا امر و نهی کنن..مثلا حتی مواقعی که پدر و پسر کنار هم ایستادن اگر من وارد بشم همسرم با حالت بدی بهم نگاه میکنه انگار کار بدی میکنم...
یا اینجور مواقع کنا من نمی ایسته و از قصد میره کنار پدرشون..واگر بهاهش صحبتی داشته باشم عمدا بلند بلند مطرح میکنه تا مثلا پدرشون فکر نکنه راجع به ایشون بوده...ولی خودشون مدت ها بیرون شروع به صحبت میکنند و اگر من رو ببینن پدر شوهرم با حالت مسخره کننده ای به همسرم نگاه میکنه که یعنی همسرت امده فضولی...
اگر شوهرم چیزی هم برام بخره همش میگه گرونه یا اشتباه کردی چرا اونجوری نخریدی و خلاصه امر و نهی میکنن..منم به عنوان همسرش دلم میخواد شوهرم تکیه گاه باشه و اونقدر قوی که کسی اینطوری باهاش رفتارنکنه..
میگین چه رفتاری پیش بگیرم تا خودم اذیت نشم و همسرم از عزت نفس داشته باشه؟ممنون