سلام من 18سالمه ویکساله که عقد کردم ونامزدم باهمسرم خیلی اختلاف پیداکردیم چندوقته خیلی یه کلامه فقط حرف حرف خودشه اصلا درکم نمبکنه خانوادش ارزششون ازمن بیشتره براش حاضره هرکاری بکنه برای خاتوادش ولی من که زنشم تحمل یه حرفمو نداره تامیام بهش میگم بیا صحبت کنیم مشکلمون ببینم حل شدنی هست یانه میگه من نمیخام بحث کنم حوصله بحث ندارم باتو...احترامم کم شده پیشش اولا خیلی میگفت دوست دارم عاشقتم هیچوقت تنهام نذار الان خیلی خودخواه شده شنیدم پشت سرم میگفته من خیلی خرجش کردم وظیفم نبوده واینا منم ازاون موقع تاحالا چیزی ازش نخاستم حالا اصلا هیچ چیری کوچیکی برام نمیگیره خشک وخالی که منو خوشحال کنه ولی به خاتوادش اگه بخوان پول میده چندمیلیون چندمیلیون...باخانوادش خیلی مشکل دارم اصلا فرهنگمون باهم خیلی فرق داره مادرش اصلا حریم بین مادر وپسر رونمیدونه پیش شوهرم بدمیگرده ازشوهرم میخاد تو پوشیدن لباس زیرش کمکش کنه من نمیتونم ببینم این چیزاشو بهش میگم بحثمون میشه بخدا خیلی خسته شدم خیلی عوض شده نمیدونم چکارکنم که زندگیم نپاشه