سلام
من و همسرم هفت سالی میشه که ازدواج کردیم دوسالی عقد بودیم و الان پنج ساله که زندگی مشترک مونون شروع کردیم و یک پسر دوساله داریم.مشکل ما بیشتر سر خانواده همسرمه. پدر ایشون ازدواج مجدد کرده و فرزندی از این ازدواج داره . ظاهرا اطرافیان از این موضوع بی اطلاعن ومن هم به طور پنهانی از این ماجرا مطلع شدم و هنوز به روی همسر نیاوردم. پدر یشون اکثر اوقات به مسائل خودش مشغوله و مادر همسرم بیشتر وقتها تنهاست و از بچه هاش توقع داره تا مسئولیتهای پدر رو انجام بدن. همسر من پنج خواهر و برادر داره که همه اونها از اطراف مادر پراکنده شدن و فقط برای مهمونی و سر زدن میان این میون همسر من فرزند آخره و نزدیک خونه مادرش زندگی میکنه و مسئولیتهای مربوط به پدر رو به دوش میکشه .اگر مادرش مریض بشه یا بخواد عروسی و مهمونی و مجلسی بره باید همسر من کار ایشون رو انجام بده این در حالیه که همسر من از نظر کاری خیلی درگیره و مشغله زیادی داره و برای رسیدگی به مادرش از من و پسرم کم میذاره. دوست دارم کار بزرگی انجام بدم تا همه با مسئولیت خودشون آشنا بشن و ما کمی آرامش رو تجربه کنیم . خواهش میکنم کمکم کنید تا بهترین راه رو انتخاب کنم