بعد از 10سال همکاری سه ساله همسرم از شریکش جداشده از اون موقع تقریبا هرشب توسالن میخوابه ونزدیکی در حد ماهی یه بار یا دوماه یه بار شده دیرتر خونه میاد وهمیشه ابراز خستگی میکنه هنوز نزدیک شریک قبلی که برادرشه کار میکنه میگه بابد بیشتر کار کنم چون تنهام و سرمایه کمی دارم بارها ور مورد این مسائا باهاش صحبت کردم وابراز ناراحتی کردم انقدر حرف زدم که خودم خسته ام نمیدونم دیگه چطور برخورد کنم کاملا جدی بهش میگم به آغوش نیاز دارم ..اما تغیری نکرده اوایل میگفت تو اتاق خواب خوابم سنگین میشه ویر بیدار میشم ولی حتی روزای تعطیلم همینطوره تا چند سال پیش خیلی زود جلو تلوزیون خوابش میبرد ولی حالا تا1شب هم بیدار میمونه ولی تو اتاق نمیخوابه منم کمر درد دارم باید رو تخت بخوابم خیلی نگران و ناراحتم دیگه چقدر باهاش ح ف بزنم دختر بزرگم9سالشه و گوچیکه 9ماهشهخودمم خسته و عصبی شدم .این وسط خانوادش هم خانواده خیلی پرحاشیه و فتنه گری دارن که تحملشون سخته نمیتونم حتی با اونا مشورت کنم همشون راضی به بدبختی دیگران هستن وهیچ وقت به کسی کمک نمیکنن