انگیزه های دروغگویی
کشف انگیزه ها و زمینه های دروغگویی گام نخست برای مبارزه و درمان این نوع بیماری است. چون با کشف انگیزه ها می توان راه حل مناسبی برای مبارزه با این بیماری ارایه نمود. این انگیزه ها عبارتند از:
1- انگیزه ی ابراز وجود. به علت عدم آگاهی از روش های طبیعی اظهار وجود، فرد به گفتارهای گمراه کننده و اعجاب انگیزی روی می آورد ا از این رهگذر ضمن متوجه ساختن دیگران نسبت به خود، توجه از دست رفته را جبران کند.
2- انگیزه خیالپردازی. شناسایی مرز خیال از واقعیت توسط کودکان و نوجوانان میسر نیست. به دلیل نامساعد بودن اوضاع خانواده و یا تمایل شدید به دروغگویی و در نتیجه توهم و عدم تشخیص واقعیات از تخیلات فرد به برچسب زدن و دروغ گفتن متوسل می شود.
3- انگیزه ی تشویق و اضطراب. چنانچه اولیای خانواده و مدرسه توانایی های افراد را مورد نظر و توجه قرار ندهند و از آنها انتظارات بالاتر و بیشتری داشته باشند؛ ضمن برهم زدن تعادل شخص در مقابل فشارهای سنگین او را مجبور می کند تا در توجیه شکست ها به دروغ متوسل شود.
4- انگیزه ی تقلید و تأسی. نیروی بالای یادگیری توسط کودکان و نوجوانان باعث می شود، فرد بدون توجه به درستی یا نادرستی به محض مشاهده ی عمل بدان کار گرایش پیدا کند.
5- انگیزه ی تعارض. تصمیم گیری در موقعیت های تعارض زا برای کودکان، نوجوانان و جوانان به علت کمبود تجربه مشکل است، زیرا آنها می خواهند در نزد پدر و مادر هر دو محبوب باشند در حالیکه اگر والدین خود با هم تعارض داشته باشند و مخالف هم عمل کنند. چنانچه فرزندان بخواههند نظر هر دو را به خود جلب کنند، دچار تعارض می شوند. چنین موقعیت های تعارض زا دردناکترین شرایط را برای کودکان، نوجوانان و سایرین به وجود می آورندف زیرا آنها را به اتخاذ روشی فریبکارانه وادار می کنند
برای کاستن از میزان دروغگویی کودکان، نوجوانان، جوانان اقداماتی در خانواده و در مدرسه باید انجام شود. این اقدامات عبارتند از:
1- گرایش اولیا به راستگویی. والدین و مربیان در خانه و مدرسه به طور جدی باید از دادن قول های دروغ به افراد پرهیز نمایند و آنچه را که در حد توانشان است قولش را بدهند دادن وعده های بیجا و دروغ مقدمه ای برای دروغگویی در افراد به وجود می آورد.
2- بردباری در برابر ناتوانایی ها و خطاها. متوقع بودن بیش از حد والدین از نوجوانان و جوانان آنها را وادار می سازد دروغ و خلافکاری کنند. همراه بودن با آنها و بردباری نشان دادن در راه کسب مهارت های لازم به مرور زمان و جبران اشتباهات، یک اقدام اساسی در جلوگیری از رشد روحیه دروغگویی است.
3- عدم اتهام دروغگو. چنانچه متوجه شویم دروغگویی افراد از روی قصد و اراده ی خاصی نیست نباید وی را متهم به دروغگویی کرد و این خصلت زشت را در وی به ثبوت رساند. بلکه باید غیرمستقیم از خطرات دروغگویی و خوبی های راستگویی صحبت به میان آورد. در این راستا از ضرب المثل ها و یا الگوهای افراد متشخص می توان استفاده کرد.
4- آموزش های والدین. اگر نوجوانان و جوانان به سمت پیداکردن یک الگو و معیار مشخص رفتاری هدایت شوند؛ این الگوها تأثیرگذار بر رفتار آنها می شوند و رفتارهای نادرست اخلاقی از جمله دروغگویی به عنوان اعمالی غیرمجاز، زشت و ناپسند در ذهن آنها تثبیت و ارزشیابی می شود
5- نقش بازی نکردن والدین. جهت مچ گیری از کودکان و نوجوانان در مواقعی که اقدام به دروغگویی می کنند غیر از تجسس راه های مناسبتری نیز وجود دارد که بهتر است به آنها توسل جست.
6- زمینه ی ایجاد دروغ فراهم نشود. با کودکان، نوجوانان و جوانان هرگونه که رفتار کنیم آنها نیز با ما همانگونه رفتار خواهند کرد. اگر با آنها با آزادی و بدون تحکم و دستور دادن شدید رفتار شود و مجبور به اطاعت کورکورانه نباشند و رفتار و سلوک ما با آنها دوستانه باشد آنها نیازی به دروغ گفتن ندارند و به فکرشان هم خطور نمی کند و به همان ترتیب و صادقانه با ما رفتار خواهند کرد «