سلام ما خانواده ای هستیم 5 نفره پدر و مادرو 2 تا خواهر هستیم و 1 برادر
من وقتی 9 سالم بود پدرم با یک خانومی که خیلی از خودش کوچیکتر بود رابطه داشتن تا چند سال مادرم هم میدونستن همیشه دعوا داشتیم بعد از چند سال اون خانوم با آقایی ازدواج کردن و رفتن پدرم به الکل رو آورد و بعد هم به اعتیاد یه مدتی نگذشته بود که دوباره فهمیدیم پدرم با یه خانوم دیگه هست متولد 68 من خودم متولد 71 هستم الان وضعیت زندگی ما خیلی بد هستش پدرم هم اعتیاد داره هم با اون دختر هست هم اینکه مارو خیلی از لحاظ روانی اذیت میکنه وقتی با مادرم دعواشون میشه به قصد کشت مادرمو میزنه ما جایی رو نداریم بریم مادرم یه خواهر داره فقط که 2 هفته 1 بار پدرم مارو به زور و دعوا و تهدید میفرسته اونجا تا چند روز نمیزاره برگردیم خونه اگر خونه هم باشیم هرشب سر کوچگترین چیز خونرو جهنم میکنه برادرم 8 سالشه خیلی از بابام میترسه ... میترسم خواهرم بیماریه روانی بگیره کاری از دستم برنمیاد نمیزاره بریم سرکار نه پول داریم نه کسی که ازمون همایت کنه از طرف پدرم یه مادربزرگ دارم که گاهی بهمون یواشکی خرجی میده خیلی کم ولی یه خورد و خوراکی داریم من خودم دانشجوی IT هستم بابا فقط به من واسه رفت و آمدم پول میده پول ترمم هم از این دست از اون دست هی جور میشه بابا به هممون شک داره همش اذیت میکنه با اینکه من خیلی ساده لباس میپوشم اما باز اذیت میکنه کاری از دستمون برنمیاد 13 روز عید تو خونه زندانیمون کرده بود مادرم خیلی زن خوبیه حاضرم قسم بخورم از مادرم پاکتر تو دنیا ندیدم... ما داریم تو این جهنم میسوزیم هیچ کس به دادمون نمیرسه حتی یه بار زنگ زدیم پلیس اما اونا هم گفتن کاری از دستشون برنمیاد دیگه کم آوردم توروخدا به امام حسین قسم کمکمون کنید من چیکار کنم؟ دستم به جایی بند نیست هر شب تو این خونه جهنمه ما این پدرو نمیخوایم به خدا ما هم میخوایم نفس بکشیم میخوایم طعم آرامشو بفهمیم...راهنماییمون کنید