حال ميخواهيم به اين سؤال مهم كه گهگاه والدين از خود ميپرسند جواب دهيم؛ «چرا فرزند نوجوانم پرخاشگري ميكند؟ با او چه كار كنم؟ آيا بايد او را تنبيه كنم و سرجايش بنشانم يا اينكه صبر كنم و كوتاه بيايم به اين اميد كه به مرور خوب ميشود؟» در مطالعهاي طولي(هيرسمن و همكاران، 1984) ميزان پرخاشگري تعدادي كودك در زمانهاي مختلف و طي سالهاي متمادي( از 8سال تا 30سال) اندازهگيري شد. نتايج تحقيق نشان داد كودكاني كه در 8سالگي از سوي همسالانشان به عنوان پرخاشگر معرفي شده بودند در سالهاي بعد نيز توسط ديگران به عنوان پرخاشگر معرفي ميشدند.
اين افراد از كودكي تمايل داشتند كه خود و ديگران را به عنوان پرخاشگر به حساب آورند و دنيا را يك مكان پرخاشگرانه در نظر ميگرفتند. آنهايي كه در سن 8سالگي به عنوان پرخاشگرانهترين افراد معرفي شده بودند به احتمال زياد در بزرگسالي سه مرتبه بيشتر با پليس سروكار داشتند.
بيشتر آنها در سن 30سالگي به زندان و دادگاه رفته بودند و با همسر و كودكان خود رفتارهاي پرخاشگرانهاي داشتند. بنابراين برچسب پرخاشگري بر روي نوجوان تاثيرات عميقي بر روي رفتار و شخصيت نوجوان دارد و به شدت بايد از آن اجتناب كرد.
با در نظر گرفتن اين تحقيق و تحقيقات مشابه ديگر، روانشناسان بر لزوم مداخله و اصلاح رفتار پرخاشگرانه نوجوانان تاكيد دارند و عوامل چندي را براي پرخاشگري دوران نوجواني مهم ميدانند.
عوامل پرخاشگري در نوجوانان
1. يكي از دلايل پرخاشگري نوجوانان پسر افزايش ترشح هورمون تستوسترون(معروف به هورمون پرخاشگري) در دوران بلوغ است. با افزايش ترشح اين هورمون، نوجوان دچار برانگيختگيهاي جنسي ميشود كه ناتواني در ارضاء اين برانگيختگي ميتواند منجر به پرخاشگري شود. پايين بودن قند خون به عنوان يك عامل خصومت و تمايلات پرخاشگرانه عمل ميكند.
2. از ديگر عوامل مهم رفتار پرخاشگرانه، اعمال شيوههاي تربيتي مستبدانه و پرخاشگرانه در خانواده است. اگر نوجواني پرخاشگري ميكند، بررسي شيوه تربيتي پدر و مادر نيز ضرورت دارد.
پدر يا مادري كه در خانواده پرخاشگري ميكند، سرمشقي براي نوجوان خود ميشود، نوجوان با مشاهده و تقليد رفتار پرخاشگرانه والدين، پرخاشگري را ياد ميگيرد و از آن براي غلبه بر ناكاميها و كنار آمدن با موقعيتهاي سخت زندگي، استفاده ميكند.
والديني كه از شيوههاي تربيتي مستبدانه مثل تنبيه بدني، دستورات مستقيم بدون توجيه كردن آنها ( تو بايد اين كار را انجام دهي چون من ميخواهم)، تهديد(اگر اين كار را انجام ندهي از بيرون رفتن خبري نيست) و محروميت (حق نداري دوستت را به خانه بياوري چون من از او خوشم نميآيد) استفاده ميكنند، احتمال پرخاشگري فرزند خود را افزايش ميدهند.
همچنين در اين خانوادهها روابط صميمانه بين اعضا كمرنگ است، افراد خانواده احساس محبت و علاقه خود را بهصورت كلامي و غيركلامي به يكديگر نشان نميدهند، در نتيجه احساس طرد شدن و دوست داشتني نبودن تا حد زيادي رفتار پرخاشگرانه را افزايش ميدهد.
معمولاً والدين در چنين خانوادههايي، در پاداش و تنبيه رفتارهاي نوجوانشان، طريقه ثابتي ندارند يعني وقتي والدين در حالت رواني خوبي هستند رفتارهاي پرخاشگرانه را به شكلهاي گوناگون (توجه كردن و يا برآورده كردن خواسته نوجوان) تقويت ميكنند و زماني كه والدين در حالت رواني خوبي نبوده و حوصله ندارند، همان رفتار نوجوان را تنبيه و سرزنش ميكنند. از اينرو شدت تنبيه به عمل و رفتار پرخاشگرانه نوجوان ارتباط چنداني ندارد بلكه نوع احساسات والدين شدت آن را معين ميكند.
3. يكي از دلايل تكرار رفتار پرخاشگرانه اين است كه نوجوان به اين نتيجه ميرسد كه نه تنها رفتار پرخاشگرانهاش منجر به پيامد بدي نميشود بلكه تقويت هم ميشود. مثلاً والدين گاهي چون حوصله سر و صدا و داد و فريادهاي نوجوان خود را ندارند يا از رفتارهاي پرخاشگرانه او ميترسند، هنگام بروز رفتار پرخاشگرانه از سوي نوجوان سريع او را به خواستهاش ميرسانند تا او را آرام كنند، در نتيجه نوجوان ياد ميگيرد براي رسيدن به خواستهاش پرخاشگري كند.
گاهي هم نوجوان تنها براي جلب توجه والدين به خود و قراردادن خود در كانون توجه خانواده پرخاشگري ميكند و والدين نيز بدون آنكه متوجه باشند با توجه به او (توجه مثبت مثل دلسوزي كردن) او را به خواستهاش ميرسانند و به اين ترتيب احتمال اينكه در دفعات بعد براي جلب توجه والدين، پرخاشگري كند را افزايش ميدهند. از طرف ديگر تصوري كه نوجوان از پدر و مادرش در اين سن دارد با گذشته تفاوت پيدا ميكند او در گذشته نظر بهتري نسبت به پدر و مادر و خانواده خود داشته اما اكنون متوجه اشتباهات و نقايص آنها ميشود و همين مسئله در نوجوانان ايجاد بحران ميكند و باعث ناسازگاري نوجوان با والدين و نپذيرفتن خواستههاي آنها ميشود. ارزشهاي والدين به تدريج برايش كمرنگ ميشود و نسبت به اين ارزشها دچار شك و ترديد ميشود و حتي گاه آنها را آشكارا تحقير ميكند.
4. سن بحراني: دوران نوجواني، دوران جدايي از خانواده و پيوستن به گروه همسال است. اگر دوستان و افرادي كه نوجوان در بيرون از خانه با آنها دوستي ميكند، افرادي پرخاشگر و زورگو باشند، احتمال اينكه نوجوان نيز پرخاشگر شود افزايش مييابد.چون نوجوان مجبور است براي پذيرفته شدن در گروه دوستان خود، ارزشها و قوانين آنها را بپذيرد و مشابه آنها رفتار كند.جوان پرخاشگر بهخاطر رفتار پرخاشگرانه و زورگويي به ديگران مخصوصاً همسالان، از سوي همسالان خود طرد ميشود و درنتيجه اين طرد شدن، وي از همسالان خود جدا مانده و فرصتهاي يادگيري زيادي را كه ممكن است مهارتهاي اجتماعي او را بهبود بخشند، از دست ميدهد.
به نظر ميرسد اگر افرادي كه نوجوان درصدد كسب تاييد آنهاست، افرادي باشند كه خود به ارزشهاي اخلاقي و انساني از جمله همدلي با ديگران، توجه به حقوق ديگران، خوشخلقي و... پايبند نباشند، يا اينكه اگر اطرافيان نوجوان را مجبور به رعايت ارزشها كنند و يا وي را به دليل عدم رعايت ارزشها تنبيه و تحقير كنند، نوجوان نيز در خود نيازي براي رعايت اين ارزشها نميبيند و يا اين ارزشهاي تحميلي برايش تبديل به ضد ارزش شده و از آنها گريزان ميشود.
خوب است بدانيد:
بهترين نحوه برخورد با نوجوان اين است كه به او در امور مربوط به خودش مسئوليت بدهيد، و نظارت شما بر رفت و آمد و كارهايش غير مستقيم باشد و از جملات آمرانه و دستوري به او بپرهيزيد و كارهايي كه از او مي خواهيد بصورت پيشنهاد مطرح نماييد و اين پيشنهادات همراه با دليل باشند و سعي در قانع كردن او داشته باشيد تا نوجوان از اين مرحله حساس به سلامت گذر نموده و بتواند به نحو مطلوب هويت يابي كند و خود را براي پذيرش نقش هاي آينده آماده كند و اعتماد به نفس و عزت نفس خود را حفظ نمايد.
البته بايد توجه داشت كه اصلاح رفتار در برخورد با نوجوان و برخورد صحيح ممكن است نياز به مقداري زمان داشته باشد. و تاثير گذاري مطلوب به تدريج حاصل شود و در اين مسير بايد صبر زيادي از خود نشان دهيد. زيرا رفتارها و برخورد هاي جديد شما براي نوجوان تازگي داشته و ممكن است آنها را بدبينانه تفسير كند ولي به تدريج شرايط جديد را پذيرفته و خود را با آن وفق مي دهد.
منابع
1- ماي لي.ر، ساخت و پديدآيي شخصيت، ترجمه و تحقيق محمود منصور، چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران، 1368، ص 120
2- محمدتقي فلسفي، گفتار فلسفي «جوان » ، چ اول، انتشارات هيئت نشر معارف اسلامي، 1344
3- ماي لي.ر، پيشين، ص 120 - 121
4- نسيم مهر؛ پديدآورنده: حسين دهنوي؛ ناشر: خادم الرضا (ع)