من سیزده ساله ازدواج کردم
دوتا بچه دارم
ولی اخلاق شوهرم هنوز تنده
همه حرفاش وبا فش بود وبیراه میگه
واسش فرقی نمیکنه که کسی هست یا نه
حتی جلوی بچها
همش ی طرفه ب همه چی نگاه میکنه خیلی توقعی هست
تا حرف بهش میزنی سریع ب خانوادش زنگ میزنه میگه بیاین تکلیف این و روشن کنید بسته دیگه خسته شدم
هر چی هم پیش بیاد میگه تقصیرتو توواسه من اومد نداشته داری منو بدبخت میکنی پاقدمت خوب نیست بای خانمم تلفنی صحبت میکنه نزدیک دوساله هی میگه تموم شد ولی بعداز ی مدت میبینم یا زنگ زدن یا اسمس دادن بهم زیربارم نمیره میگه ناراحتی برو بزور نگهت نداشتم که من بخاطر بچهام کوتاه اومدم با همه چیزش کنار اومدم ولی همیشه میگه از تو بهتر هست فک میکنی خیلی خوبی اصلا اینجوری نیست برو ببین اون موقع ست زندگی من از این رو ب اون رو میشه تا توهستی من هیچکاری نمیکنم ارزش کاری کنم یا چیزی بخرم رونداری تو چی میخایی از زندگی چرا نمیفهمی ب خونوادشم زنگ زده گفته که آخر همین هفته بیان تا تکلیف ماهرو روشن کنن تا همه چی تموم بشه همش توقع داره چیزی نگم وهرکاری دوست داره انجام بده فوق العاده رفیق بازم هست اصلا خونه نیست بیرون پیش دوستاش