تغییر طرز فکر و اعتقاد این افراد کار ساده ای نیست, بهتر است بجای تلاش برای تغییر او روشی را در پیش بگیرید که کمترین اسیب را برای زندگی باعث شود.
اولا برای مدتی مثلا یکماه سعی کنید هیچ سوالی از او نپرسید و اصلا در کارها و دیر امدن و ... دخالت نکنید, بگزارید او تصور کند که این مسایل برای شما بی اهمیت شده است. حتی اگر او خواست چیزی را برایتان توضیح دهید بگویید برایتان مهم نیست. بی تفاوتی شما در این مسایل اورا مشتاق به حرف زدن میکند. دقت کنید که شما نباید اشتیاق نشان دهید و تا مدتها این بی تفاوتی را باو منتقل کنید. به زندگیتان بیشتر توجه کنید, لحن محبت امیز داشته باشید ولی بهیچوجه از او در مورد کار و ... نپرسید. حتی اگر مادرش توضیح داد کنجکاوی نکنید و بگویید من به کاراهای او کاری ندارم. این روند را ادامه دهید تا وقتی او از شما دلیل تغییر را بپرسد و شما در پاسخ باید بگویید که از نحوه رفتار او نا امید شده اید و انگیزه ای برای تلاش برای تغییر او ندارید. بگزارید او واضح بداند شما چه احساس دارید و چگونه باو نگاه میکنید. باو بگویید که با این رفتار او احساس حقارت میکنید. اگر انسان معتقدی است, این حدیث را برای او بگویید که : "ما أكرم النساء الا الكريم و ما أهانهن الا اللئيم" یعنی جز انسان بخشنده و گرامی زنان را تکریم نمیکند و جز انسان فرومایه انان را توهین و تحقیر نمیکند.
توجه کنید که تاثیرگذاری حرفهای شما زمانی است که او ببیند شما نسبت باو بی تفاوت شده و تغییر کرده اید.