سلام.تو رو خدا کمکم کنید.دارم دیوونه میشم.
یکساله ازدواج کردم.عااااشق شوهرمم.میبینمش میخوام واسش جون بدم..دوست دارم همش ببوسمش همش بغلش کنم.از بس دوسش دارم حاضرم به خاطرش هر کاری بکنم.مشکل اینجاست که این عشق من انقدر زیاده که خودشم باورشنمیشه!گاهی میگه انقدر الکی قربون صدقه ام نرو در صورتی که دیوانه وار هی دوست دارم بغلش کنم و دور و برش باشم.خودمم خسته شدم ازین وضع.این حالت باعث شده توقعم از شوهرم بره بالا و انتظار داشته باشم اونم مثل من باشه و دائم دور و برم.
خیلی بد شدم همش بهونه میگیرم هی دلم میخواد همسرم بهم توجه کنه بغلم کنه و ببوستم.مثلا روز تعطیل که همسرم خونه است انتظار دارم وقتشو با من بگذرونه و باهام حرف بزنه ولی بیشتر مشغول تلویزیون دیدن بود.
خستم ...میدونید مثلا من دوست دارم موقع رابطه پیش نوازی طولانی داشته باشه ولی شاید پنج الی ده مین باشه و اینکه دچار زودانزالی هستن و رابطه ما نهایتا تا ده ثانیه است.خل شدم باور کنید.
لال شدم انگار و نمیتونم بگم عزیز من برو دکتر.
خلاصه که کلی دلم گرفته.
چیکار کنم؟
چندبار هم عزمم رو جزم کردم بهش بگم مشکلاتم رو ولی نمیتونم به خدا.خیلی گناه دارم من...
چیکار کنم؟یه توصیه بدین جز اینکه باهاش حرف بزنم.یه دارویی هم معرفی کنید بخورم و سرد مزاج بشم.ممنون