رفنار بد خواهر همسرم

Question

سلام. خسته نباشید.
من از زمانی که نامزد کردم تا الان که دوساله عقدیم اصلا توخونه مادرشوهرم احساس راحتی نمیکنم. به دلیل رفتارایی که باهام دارن. من سوالات مشابه دوستای دیگه رو خوندم ولی حس کردم سوال من فرق داره.
اولین مشکل من تو خونشون رفتار خواهرهمسرمه. همسر من بچه سومه و دو برادر بزرگتر داره که ازدواج کردن. وقتی من خونشون هستم همش بد عنقی میکنه و میگه حالم بده و خلاصه خودشو همه جوره برای همسر من و پدر و مادرش لوس میکنه. با اینکه دوبرادر دیگه ام داره اما فقط با همسر من این طوریه. مادرش ام همش به من میگه از وقتی حمید (همسرمن) ازدواج کرده خواهرش تنها شده و حالش بده و... وقتایی که من نیستم خیلی شاد و سرحاله و همسرمیبرتش بیرون و میگردن باهم. خواهر همسرم از من یه کم کوچیکتره. اصلا رفتاراش برای من قابل توجیه نیس. منم داداشام ازدواج کردن ولی همچین کارایی نکردم. پدر شوهر و مادر شوهرم به شدت رو دخترشون حساسن و اگه باهاش شوخی بکنیم زود ازش طرفداری میکنن ولی خودشون هر حرف و شوخی ای که دلشون بخواد با من میزنن و اگه ناراحت شم به همسرم میگن چقد زنت بده و دلش نمیخواد باما خوب باشه. پدرشوهرم خیلی بی تعارفه و احترام نگه نمیداره. درمورد چیزایی که مربوط به منه مثل خانواده و شهر من و... چیزای بدی میگن و انتظار دارن نا راحت نشم. خیلی هم اهل کنجکاوی هستن و اگه ما یه بار بریم بیرون همش میپرسن کجا رفتید و چرا خواهرشونبردیم. به همسرم میگن تو زن گرفتی باید توجهت به ما بیشتر بشه و انقد دور و بر زنت نباشی. اصلا دیگه دوس ندارم برم خونشون. وقتایی ام که میرم سعی میکنم باهاشون وارد بحث خاصی نشم. همسرم هم تو اینجور مواقه سکوت میکنه چون اگر طرف من باشه پدرومادرش خیلی ناراحت میشن و میگن مارو به زنت فروختی.
گاهی مواقه وقتی من نیستم خواهر شوهرم پیش همسرم میخوابه با این که اتاق شخصی داره. این مسئله منو خیلی ناراحت میکنه چون دیدم که به وضع بدی پیشش میخوابه. چندبار به همسرم گفتم که نخواب پیشش میگه ناراحت میشه و افسرده میشه اگه پس بزنمش. کلا بعضی وقتا دیوونه میشم از دستشون و اصلا نمیخوام ببینمشون

Answer 1

شما اول باید تاجای ممکن زمان عقد را کوتاه کنید تا به مشکلات بیشتر برنخورید. حتما با همسرتان گفتگو کنید و از او بخواهید در این میان او میانجیگری کند و باعث برطرف شدن سو تفاهم ها و مشکلات شود. اگر او خودش را کنار بکشد مشکلات بدتر خواهد شد. اگر بتوانید اورا قانع کنید تا به مشاور مراجعه کند,بهتر است. در مورد خوابیدن کنار خواهر و ارتباط بسیار صمیمی سعی کنید موضع جدی داشته باشید و خیلی صریح بخواهید که این کار را ترک کند. این اوست که باید بوای خانواده ش روشن کند که شما نیز جایگاهی دارید همانطور که بعدها همین مساله برای خواهرش بوجود خواهد امد . به او بگویید ایا دوست دارد همچنین مساله ای برای خواهرش ایجاد,شود و همسر او بی تفاوت باشد؟! سعی کنید با قرار دادن خواهرش بجای خودتان به او یاداوری کنید که راه درست چیست. در مورد رفتارهای ناخوشایند همه را صرفنظر کنید و جدی نگیرید و به حساب بلد نبودن راه ابراز احساسات انها بگزارید. این ها همه وابسته بودن انها به پسرشان را نشان میدهد نه بد بودن با شما پس حساس نشوید و کمی درکشان کنید. بهرحال شرایط خانواده ها فرق دارد پس خودتان را مقایسه نکنید. گهگاه برای خواهرش هدیه ببرید و توجه بیستری بکنید تا انها بشما اعتماد کنند. محبت شما میتواند بسیاری از مسایل را حل کند.