باسلام
من دوساله ازدواج کردم ودوتا جاری دارم و ارتباط اینها با مادر شوهرم از مادر دختری هم گذشته طوريکه مادرشوهرم چیزی از زندگيشون نمونده ک خبرنداشته باشه برای مثال خرید و خونه تکونی یا هر کار ديگه ک شما فک کنید انجام ميدن ب جرات ميتونم بگم من اولين باری هس ک همچين چیزی میبینم و این نزدیکی بیش از حد باعث شده توقع مادر شوهرم یا خانواده شوهرم ازم زیاد باشه و غیر مستقیم بهم میفهمونن ک تو هم بايد مث اينا باشی ناگفته نماند خواهرشوهر ندارم اما من اصلاااااا دوس ندارم مث اونا باشم و احترامم از بین بره بخاطر همین من موقع خونه تکونیاشون حضور ندارم یا مادرشوهرمو خیلی کم خرید میبرم اما اونا خیلی ناراحت ميشن و فک میکنن من خودمو میگیرم و برادرشوهرام ميگن اگه زناي ما عروسن اونم عروسه باید کار کنه و الان من خیلی تو دید همه عروس بد شدم آیا کارم اشتباهه تو رو خدا بگيد چطور این اخلاقومو بهشون ثابت کنم ممنون