در اين حد كه همش دوست دارم از محل كارم مرخصي بگيرم و بيام خونه پيشش: ميام خونه هم همش نشستم كنارش ، همش هرچي اون بگه گوش ميكنم پسرم تابستان خيلي مريض شد ، آلرژي گوارشي پيدا كرد ، ممنوعيت غذاييش زيادشد ، و همه چيز تا رب گوجه و انواع سس و آبليمو و ..... رو توخونه تهيه ميكنم بيشتر از اينكه پسرم به من وابسته باشه:من به اون وابستم